
مقصود ما از نظام و نظاممندی فقه یعنی پاسخگوی نیاز نظامهای مختلف اعم از نظام اقتصادی، سیاسی، قضابی، قانونگذاری، آموزشی، تربیتی و روابط بینالملل باشد، اما این احکام در درون کتاب و سنت و کتب فقهی ما هستند و نیاز به شناسایی دارند. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی آیتالله سید منذر حکیم؛ نشست «فقه و نظاممندی» […]
مقصود ما از نظام و نظاممندی فقه یعنی پاسخگوی نیاز نظامهای مختلف اعم از نظام اقتصادی، سیاسی، قضابی، قانونگذاری، آموزشی، تربیتی و روابط بینالملل باشد، اما این احکام در درون کتاب و سنت و کتب فقهی ما هستند و نیاز به شناسایی دارند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی آیتالله سید منذر حکیم؛ نشست «فقه و نظاممندی» با سخنرانی آیتالله سیدمنذر حکیم، استاد خارج فقه حوزه علمیه قم، در مرکز تحقیقات اسلامی مشهد برگزار شد.
آیتالله حکیم موضوع نظاممندی فقه را یکی از چالشهای معاصر در جامعه اسلامی دانست و گفت: اینکه چرا این عنوان انتخاب شد دلیلش این بود که یکی از دلایل به وجود آمدن برخی مشکلات همین فقه فتوایی است که در رسالههای عملیه است. رویکردی که در این فقه است و نحوه ورود و خروج فقها در مسائل، یک رویکرد فردی است که میتوان به عبادات، معاملات و ایقاعات اشاره کرد که همگی فردی هستند. سؤال اصلی این است که آیا این فقه میتواند جامعه اسلامی و جامعه انسانی و بشریت را مدیریت کند؟ چون مدعی هستیم که امام زمان؟عج؟ حکومت جهانی خود را براساس اسلام مدیریت میکند؛ لذا آیا با این فقه که در رسالههای عملیه است، بشریت مدیریت میشود یا خیر؟
وی با اشاره به تجربه انقلاب اسلامی گفت: در این تجربه امام راحل با همان فقه جواهری تجربه عملیای را نشان داد که یک جامعه اسلامی را مدیریت کردند و الآن هم بعد از ۴۰ سال، با همین فقه کار میکنیم، اما با این حال در این زمینه سؤالات جدی مطرح است. در حال حاضر نظام اقتصادی ما، نظام سرمایهداری است که مرکب با بخشی از قواعد اسلامی است؟ یا یک نظام اقتصادی کاملاً اسلامی است؟ اگر اسلامی بود، الان وضعیت بانکهای ما چطور میبود؟ آیا با توجیههای گوناگون، میتوانیم فقه را دستکاری کرده و یک نظام سرمایهداری را با پوشش اسلامی عرضه کنیم؟
آیتالله حکیم تاکید کرد: اگر بگوییم عدالت اقتصادی و اجتماعی یک اصل است، چطور این عدالت خود را نشان میدهد؟ بنابراین مباحث چالشی فراوانی از لحاظ علمی و واقعیت اجتماعی داریم و اگر اینها در حوزههای علمیه مطرح نشود و پاسخ علمی به آن ندهند، در عمل نیز به همان نسبت دچار آسیب خواهیم بود؛ اما بحث این است که ما با سه سؤال اصلی مواجه هستیم که باید به آنها بپردازیم. سؤال اول اینکه اصلاً فقه اسلامی یعنی فقه اهل بیتی؟ع؟که بر اساس اصول اهل بیت؟ع؟است و در فهم و در عرضه دین مطرح شده و به دست ما رسیده است که ادعای یک حکومت جهانی اهل بیتی داریم و تجربه عمل اهل بیتی را در زمان امام علی؟ع؟و قبل از ایشان نیز تجربه عملی زمان رسول خدا؟ص؟ را داشته است و امام زمان نیز بر همان مبنا حکومت میکند، آن حکومتی که امام عصر؟عج؟ اجرا میکند که نظام اسلامی رسول خدا(ص) و امام علی؟ع؟است، الآن در جهان معاصر چطور خواهد بود و آیا میتوانیم از آن ترسیمی داشته باشیم؟
وی افزود: این سؤال نیز سه سؤال دیگر را در بردارد؛ سؤال اول اینکه، فقه اهل بیت؟ع؟، فقه نظاممند است یا خیر؟ دوم اینکه اگر این فقه، نظاممند است، این نظام قابل شناسایی است یا خیر؟ ممکن است بگوییم فقه ما نظاممند است اما اصول فقه ما برای رسیدن به این نظام کمک نمیکند و این اصول نیاز به متممهایی دارد. نظامی که اجزای آن در لابهلای کتب فقهی و روایی و آیات قرآن وجود دارد، اما باید اینها شناسایی شوند. این سؤال در حقیقت سؤال دیگری را مطرح میکند که آیا در این مقام، نظام را میشناسیم یا نظام را میسازیم؟
استاد درس خارج حوزه علمیه قم مسالهاش را اینطور گفت: زمانی که انقلاب شد، در آغاز انقلاب بحث بود که الان اسلام میخواهد حکومت کند؛ اما با این حال آیا انتخابات خواهیم داشت و ولایت فقیه با انتخابات سازگار است یا نیست؟ بنده با استفاده از چند آیه که اساس تشریع ما به قرآن کریم برمیگردد و قرآن کریم برای بیان احکام الهی و بیان قوانین خودش شیوههای گوناگونی را مطرح کرده است و همین طور روایات اهل بیت که سیر تحول آن مسیر تکاملی دارد، مباحثی را مطرح میکنم.
وی با اشاره به چند آیه قرآن که جزء محکمات است، گفت: اینکه «فَأَقِمْ وَجْهَک لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِک الدِّینُ الْقَیمُ وَلَکنَّ أَکثَرَ النَّاسِ لَا یعْلَمُونَ»، شاهد مثال در این آیه «ذَلِک الدِّینُ الْقَیمُ» است؛ یعنی دینی که قیم بر انسان باشد، دینی که حاکمیت را بر عهده دارد. آیات دیگری نیز داریم که میفرماید: «وَ مَنْ لَمْ یحْکمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِک هُمُ الْکافِرُونَ»، یا «إِنِ الْحُکمُ إِلَّا لِلَّهِ»، یا «شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّی بِهِ» که در دین شریعت وجود دارد و این شریعت نیز احکامی دارد و اگر از این حدود پا را فراتر بگذاریم به خود ستم کردهایم؛ اما آیا این حدود نظمی دارند یا یک مجموعه بههم ناپیوسته و بیربط هستند؟ آیات دیگری داریم که در آنها فرموده شده: «إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ» یا «اَلْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتی» یعنی دینی که ادعا میکند کامل هستم و برای بشریت آمده است، چون در جای دیگری فرموده شده: «هُدی لِلْعالَمینَ»؛ بنابراین قرآن آمده که جامعه بشری را هدایت کند. وقتی که قرار شد آدم روی زمین آید نیز خداوند فرمود: «قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمیعاً فَإِمَّا یأْتِینَّکُمْ مِنِّی هُدی فَمَنْ تَبِعَ هُدای فَلا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُونَ»؛ لذا خطاب به افراد و بین آدم و انسان و کل بشریت شده است، یعنی خطابهای قرآنی متنوع هستند، پس ظرفیتی در این آیات وجود دارد و احکامی که در این آیات آمده است، بیانگر هدایت بشریت هستند.
آیتالله حکیم برداشت خود از آیات را بیان کرد: درست است که جزا، فردی است اما خیلی از جاها به صورت عام مجموعی و استغراقی مباحث مطرح شده است. همچنین سنتهای الهی که برای جوامع بشری مطرح شده، نشان میدهد که قرآن با یک جامعه انسانی ارتباط برقرار کرده است. مثلاً خداوند میفرماید: «فَانکحُوا مَا طَابَ لَکم مِّنَ النِّسَاءِ»؛ این آیه فردی است، اما در ارتباط با دیگران است و باید با ازدواج جامعه کوچکی را تشکیل دهد که این مجموعههای کوچک، جامعه را تشکیل میدهند. همچنین خداوند میفرماید: «یا أَیهَا النّاسُ إِنّا خَلَقناکم مِن ذَکرٍ وَأُنثی وَجَعَلناکم شُعوبًا وَ قَبائِلَ لِتَعارَفوا إِنَّ أَکرَمَکم عِندَ اللَّهِ أَتقاکم»؛ حالا برای رسیدن به هدف تربیتی این آیه نیازمند قانون هستیم. الآن کلام را که میخوانیم، یک منظومه کلامی است و اعتقادات ما نظم دارد. مکارم اخلاق ما نیز که منظومه اخلاقی است، نظم دارد و منظومهای را نشان میدهد؛ اما در فقه که میآییم میگوییم هیچ منظومهای وجود ندارد و یک مشت قوانین متفرق است.
وی افزود: بنابراین مجموعه مبانی که ما را وادار میکند که فقه خود را نظاممند بدانیم، مبانی است که فقهای ما قبول دارند؛ اما در نظاممندی چه میخواهیم؟ در اینجا باید بگویم، همین اینکه میگویند: «الصلاه عمودالدین»، در واقع یک انسان که نمازخوان و به این پنج وقت، مقید است، این انسان همین که نمازخوان شد، زندگیاش نظم خاصی پیدا میکند. برهان نظم هم این است که میگوییم سلولهای بدن ما منظم هستند، پس بقیه دستگاههای بدن نیز منظم هستند. هر مجموعه منظم اگر یک جزءاش خوب کار کرد، یعنی بقیه اجزای آن نیز روی روال است.
آیتالله حکیم گفت: مدعی هستیم که اسلام تمام این اوقات فراغت را پر کرده است، نه فقط وقت نماز را. برای نمونه معاملات، روابط اجتماعی، روابط خانوادگی و روابط بینالمللی را قانونمند کرده است که این قوانین با یکدیگر مرتبط هستند و در صورتی که با یکدیگر هماهنگ باشند، تاثیرگذاری خواهند داشت. نظامی که میگوییم فقه ما نظاممند است، یعنی احکام شرعیاش بههم مرتبط هستند و با یکدیگر هماهنگی دارند و هدف واحدی که تکامل اعتقادی، رفتاری و عاطفی این انسان را به وجود میآورند، دنبال میکنند. به تعبیر قرآن که فرمود: «أَفَمَن یمْشِی مُکبًّا عَلَیَ وَجْهِهَِّ أَهْدَی أَمَّن یمْشِی سَوِیا عَلَیَ صِراطٍ مُّسْتَقِیمٍ»، هم صراط مستقیم و هم درست پیمودن راه را میخواهیم، یعنی هم باید فقه نظام داشته باشیم و هم این را صحیح اجرا کنیم؛ یعنی گاهی میگوییم مدل داریم، اما آن را خوب اجرا نمیکنیم.
این استاد حوزه علمیه قم در ادامه گفت: پس اگر بگوییم فقه ما نظاممند است، یعنی مجموعه احکام شرعی ما به صورتی است که جامعه انسانی را مدیریت میکند و نه فقط فرد را؛ در واقع فردی که در جامعه است را مدیریت میکند. اگر این فرد در غرب یا جامعه اسلامی باشد نیز تفاوتی ندارد. همچنین مقصود ما از نظام و نظاممندی فقه یعنی پاسخگوی نیاز نظامهای مختلف اعم از نظام اقتصادی، سیاسی، قضابی، قانونگذاری، آموزشی، تربیتی و روابط بینالملل باشد، اما این احکام در درون کتاب و سنت و کتب فقهی ما هستند و نیاز به شناسایی دارند.
منبع: روزنامه صبح نو
نظرات