به گزارش پایگاه اطلاعرسانی آیتالله سید منذر حکیم؛ نشست علمی «مبانی فقه نظام خانواده»، بعدازظهر دوشنبه ۱۰ اردیبهشتماه به همّت پژوهشگاه فقه نظام در شهر مقدّس قم در مدرسه مشکات برگزار شد. در این نشست علمی آیتالله سید منذر حکیم مدیر گروه فقه نظام خانواده پژوهشگاه فقه نظام، به ارائه بحث پرداختند. چالشهای موجود در […]
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی آیتالله سید منذر حکیم؛ نشست علمی «مبانی فقه نظام خانواده»، بعدازظهر دوشنبه ۱۰ اردیبهشتماه به همّت پژوهشگاه فقه نظام در شهر مقدّس قم در مدرسه مشکات برگزار شد.
در این نشست علمی آیتالله سید منذر حکیم مدیر گروه فقه نظام خانواده پژوهشگاه فقه نظام، به ارائه بحث پرداختند.
چالشهای موجود در تجربه کنونی فقه نظام
آیتالله سید منذر حکیم در ابتداء از دستاندرکاران این جلسه و حضّار تشکر کرد و گفت: ما در دورانی هستیم که علیرغم اینکه مشترکات بسیاری بین صاحبنظران فقه نظام وجود دارد، هنوز مفاهیم فقه نظام شفّافسازی نشده است.
امروز وقتی که صحبت از مبانی میشود خیلی از علماء به سراغ ادلّه میروند در حالیکه منظور از مبانی در موضوع این جلسه، زیرساختهای فقه نظام است و همچنین بایسته است که یک تعریف مناسب از فقه نظام ارائه کنیم.
ما باید یک نقشه راهی برای بحث مبانی فقه نظام ترسیم کنیم. بنده به نظرم میرسد که ما باید ابتدائاً مفاهیم خودمان را نسبت به فقه نظام خانواده و عناصر به کار رفته در آن شفّاف کنیم و سپس وارد مبانی شویم. برای ورود به این پروسه لازم است که ابتداء روششناسی مناسب داشته باشیم و سپس مباحث دیگر را مطرح کنیم که در این فرصت کوتاهی که ما در اختیار داریم فقط میتوانیم یک تصوّر اولیه از این بحث ارائه کنیم.
سیر تطوّر مبحث فقه نظام خانواده
قبل از مبحث تعاریف، مناسب است که بنده یک سیر اجمالی در رابطه با تحوّلی که در فقه ما در زمینه نظام خانواده وجود دارد اشاره کنم.
اگر کتب فقهیمان را با نگاه کشف مبانی فقه نظام خانواده نگاه کنیم در دوره اول با عناوینی مثل کتاب النکاح، کتاب الطلاق روبرو خواهیم بود و بعد از این دوره میبینیم که عناوین مرتبط با خانواده (به نحو غیر تصریحی) به آن اضافه میشود و در دوره بعدتر که نظام حقوقی خانواده شکل میگیرد این واژه در فقه نیز به طور تصریحی به کار گرفته میشود.
در این دوره چون خانواده یک نهاد جدید محسوب میشود، اقتضائات خود را دارد که باید در فقه این مباحث مطرح شود و امروز نیز ما داریم بر سر یک مبحث کار میکنیم با عنوان فقه نظام جامع خانواده که موضوع خانواده است و بر این مطلب تأکید دارد که عنوان خانواده غیر از دو عنوان نکاح و طلاق است.
پس اگر ما برای خانواده یک وجود واقعی ترکیبی غیر از افراد تشکیل دهنده آن تصوّر کنیم، با این تصوّر موضوع فقه نظام خانواده را تصوّر کردهایم.
خانواده نهادی مستقل از افراد تشکیل دهنده آن
پس ما یک پیشفرض داریم و آن این است که خانواده یک وجودی زائد بر افراد تشکیل دهنده آن دارد و وقتی که حقوق خانواده عنوان میشود، دو نوع حقوق قابل تصوّر خواهد بود یکی حقوق خود مؤسسه خانواده است و یکی هم حقوق افراد تشکیل دهنده خانواده است که ما در فقه نظام خانواده کاری به این شکل از تصوّر جزئی نداریم و این نوع از تصوّر را در احکام فقه فردی پیگیری میکنیم.
بررسی وجود یا عدم وجود نظام فقه خانواده در اسلام
این یک بحث مقدّماتی بود که در ذیل آن، هم یک نگاه تاریخی داشتیم و هم اصطلاحاتی را به عنوان پیشفرض مطرح کردیم و بحث دوم که دیگر بحث پیشفرضی ما است این پاسخ به این سؤال است که آیا ما یک نظام فقهی برای خانواده در اسلام داریم که به دنبال کشف آن باشیم یا باید بر اساس مبادی و مبانی اسلامی به دنبال ابداع چنین نظامی باشیم؟
اگر گفتیم که نظام فقهی خانواده امکان وقوعی دارد باید به دنبال روش استنباط این نظام و حجّیت این نظام مستنبط باشیم و در اینجا بحث مبانی و اهداف باید مطرح شود که با چه مبانی و چه اهدافی باید این نظام را مطرح کنیم و سپس وارد ساختار اجمالی و بعد از آن وارد ساختار تفصیلی شویم.
بررسی واژه فقه در اصطلاح فقه نظام خانواده
یکی دیگر از اصطلاحاتی که در اینجا مطرح میشود واژه فقه است که به معنای لغوی آن نیست بلکه به معنای احکام شرعی و قواعد و قوانینی است که در فقه مطرح است و این قوانین توسّط فقهاء استنباط شده است.
پس فقه نظام به معنای احکامی است که به جامعه نظم بدهد و خودشان هم یک منظومهای را تشکیل دهند که آن منظومه مجموعهای از احکام و قوانین را در برمیگیرد که اینها با هم یک کل و یک مجموعی را تشکیل میدهند و این اجزاء یک ارتباط ارگانیک با هم دارند و مکمّل همدیگر هستند و اگر اینها از هم جدا شوند هر چند به صورت موجبه جزئیه مفید هستند ولی دیگر در نظام فقه خانواده کاربرد نخواهند داشت.
گاهی در کشف استنباط نظام سؤالاتی مطرح میشود که ما باید با یک تعریف منسجم از نظام وارد این بحث شویم و اگر تعریفی نداشته باشیم در آن سؤالات نمیتوانیم به پاسخ برسیم و لذا ضروری بود که این مباحث را مطرح کنیم.
واژهشناسی خانواده در قرآن و روایات
اگر ما وارد بحث خانواده هم بشویم باید در رابطه با خانواده هم یک تعریف ارائه دهیم. در قرآن کریم بحثهای مربوط به خانواده به طور متعدّد آمده است و با واژگانی همچون اهل و آل و ذرّیه و ازواج و … به آن اشاره شده است. کلمه أسره در قرآن نیست ولی در ادعیه و احادیث به چشم میخورد نظیر روایتی که در رابطه با خانواده پیامبر آمده است: و أسرته خیر الأسر. یا در برخی از زیارات هست که و مالی و أسرتی و …
امّا اینکه چطور از این واژگان و نحوه استفاده آنها در منقولات قرار است به یک تعریف مناسب برسیم، جای کار دارد و به جلسات دیگری نیازمند است و اگر نتوانیم به یک تعریف مناسب برسیم حتماً باعث اختلاف خواهد شد.
خانواده در نگاه فقهاء
در حقوق برای خانواده تعریف خاصّی وجود دارد ولی در کار فقهاء چنین تعریفی وجود ندارد و نه در احادیث و نه در کلمات فقهاء تعریفی وجود ندارد هرچند آثاری از رویکرد آنها به خانواده در برخی از احکام پیدا میشود و به همین خاطر نمیتوان گفت که در میان فقهاء نگاه به خانواده وجود ندارد.
منابع دستیابی ما به تعریف خانواده قرآن و سنّت و کتب فقهی است و راه کشف نظام خانواده از این منابع است که اهمّیت دارد.
پیشنیازهای استنباط نظام فقهی خانواده
بحث دیگری وجود دارد که آیا ما برای کشف نظام خانواده میتوانیم به همین قواعد اصولی متعارف بسنده کنیم یا نیاز به اصول فقه جدید مخصوص خانواده داریم؟
نگاه فقهاء چون نگاه فردی به فقه بوده است لذا نیازی نیز به قاعدههای اصولی مختصّ به فقه خانواده نبوده و امروز اگر این بحث مطرح است، پس باید در رابطه با آن قواعد اصولی جدیدی مطرح شود.
بررسی مفهومی واژه مبانی
منظور ما از مبانی هم قطعاً ادلّه نیست؛ بلکه منظورمان زیرساختهای بینشی و ارزشی است که مربوط میشود به مجموعهای از نظریههای مبنا که برای به دست آوردن یک ساختار فقهی جامع برای خانواده روی نگاه فقیه تأثیرهای خاص دارند.
مثلاً انسانشناسی اسلامی و قرآنی که انسان چیست و کیست و برای چه اهدافی آفریده شده و فقه چه نقشی میتواند داشته باشد و همچنین روانشناسی انسان و جامعهشناسی انسان نیز از امور تأثیرگذار در نگاه فقیه در کشف و استنباط احکام نظام خانواده هستند که در مبانی نظام خانواده قابل طرح هستند.
لزوم دستیابی به نظام واحد جهت تأمین نیازهای حقوقی خانواده
ما ادّعایی داریم مبنی بر اینکه خانواده یک واحد اجتماعی است و نیازها و ابعاد متنوّعی دارد و برای کلّیه این ابعاد باید به یک منظومهای دستپیدا کنیم که بتواند خانواده را از بدو تشکیل تا انحلال از لحاظ نیازهای قانونی تأمین کند.
در این راستا باید یک نظام برای تشکیل خانواده وجود داشته باشد، یک نظام برای حقوق و وظائف خانواده وجود داشته باشد، یک نظام باید برای مدیریت خانواده باید تعریف شود و همچنین نظامهایی برای اقتصاد و سلامت و روابط داخلی و خارجی خانواده باید وجود داشته باشد و کشف و استنباط شود تا بتوانیم سبک زندگی مطلوب قرآنی و الهی برای یک خانواده مسلمان را به جامعه عرضه کنیم.
این تصوّری هست که ما فکر میکنیم که لازم است به آن پرداخته شود و زیرساختهای آن تأمین شود تا به یک سبک بهینیه در خانواده برسیم.
این سیری بود در کلّ آنچه که ما دغدغهمند آن هستیم و معتقدیم که باید در یک سطح علمی مطلوب در حدّ درس خارج مطرح شود و مورد کنکاش و نقد قرار بگیرد تا اینکه به یک رتبه علمی روشن برسیم و نظام اسلامی ما بتواند به آن جامعه مهدوی مطلوب نزدیک شود.
بنده دو نکته را به طور مجمل بحث کردم که این اجمال باعث شد برخی اشکالات به ارائه بنده گرفته شود. بنده هم معتقدم که بحث راجع به رابطه دولت و خانواده یک بحث بسیار ضروری و مهم است و اساساً نظام جامع خانواده یک خُردهنظام برای نظام کلان اجتماعی است.
ما یک کلان نظام اجتماعی داریم که نظام اقتصادی و سیاسی و تربیتی از خردهنظامهای آن هستند و یکی از خردهنظامها، نظام خانواده است و باید با نظام کلان اجتماعی هماهنگ باشد.
ما در درون نظام خانواده نیز خُردهنظامهای دیگری داریم که در آنها حقوق الزامآور و حقوق تکلیفی مطرح میشود تا برسد به نظام سلامت و نظام خانواده و محیط زیست و نظام خانواده و دولت که ما در این بخش بحث رابطه نظام خانواده و دولت را بحث کردهایم.
اگر این خُردهنظامها به طور جامع دیده شود خلائی که در بحث آقای حکمتنیا بود قاعدتاً مرتفع میشود.
تبیین پارادایم فکری نظام خانواده از منظر آیتالله حکیم
این تشقیقاتی که آقای دکتر فرمودند که ما از چه منظری باید به خانواده نگاه کنیم، یک بحث مهم است که ما در مبانی این بحث را خواهیم داشت و ما در آنجا در صدد این هستیم که کشف کنیم شارع مقدّس نسبت به خانواده چه نگاهی داشته و چه انتظاراتی دارد و قصد دارد که خانواده را به کجا برساند و ما در صدد این هستیم که کلّیه عوامل تأثیرگذار در رسیدن به قانون الهی خانواده را کشف کنیم.
فقیه باید به دنبال مدلی برای کشف باشد که شریعت مقدّس برای انسان در نظر گرفته است و آن خانواده مطلوب و برتر و سبک زندگی اسلامی را بتواند تحقّق ببخشد و این تحقّق باید در یک منظومه فکری و یک پارادایم فکری صورت بگیرد که در مبانی از آن بحث میشود.
منبع: وسائل
انتهای پیام/
نظرات