در بحث فقه نظام جامع خانواده اسلامی به مبانی فقه نظام خانواده پرداختیم و در ادامه بیان مبانی این فقه نظام جامع خانواده اهداف تشکیل خانواده مورد بررسی قرار گرفت؛ و بنا شد مروری کلی بر مباحث گذشته داشته باشیم. بحث را با مبانی فقه نظام خانواده شروع کردیم و بستر نظام جامع خانواده تببین […]
در بحث فقه نظام جامع خانواده اسلامی به مبانی فقه نظام خانواده پرداختیم و در ادامه بیان مبانی این فقه نظام جامع خانواده اهداف تشکیل خانواده مورد بررسی قرار گرفت؛ و بنا شد مروری کلی بر مباحث گذشته داشته باشیم.
بحث را با مبانی فقه نظام خانواده شروع کردیم و بستر نظام جامع خانواده تببین شد، این بستر میتواند رویکرد جدیدی برای فهم نظام جامع خانواده اسلامی باشد. یکی از فواید این نوع از بحثها دسترسی بهتر برای فهم نظام جامع خانواده است.
در زمینه بسترشناسی نظام جامع خانواده مطالبی نیاز است که عبارتند از:
«انسان شناسی»، «جامعه شناسی»، «تربیت شناسی» وشناخت «نظام اجتماعی اسلامی»
این محورها در حقیقت کلیاتی هستند که بر «نظام خانواده» حاکم اند، و تا اسلام را نشناسیم و جامعه را نیزاز دیدگاه اسلام نشناسیم که چه تصویری قرآن و روایات از جامعه انسانی و اسلامی دارند نمیتوانیم مسیر صحیحي برای تربیت انسان وجامعه انسانی ترسیم کنیم. انسان با این نظام ها تربیت میشود و نظام خانواده در بستر تربیتی عام، جای میگیرد و انسان را در مسیر طولانی زندگی مورد تربیت و تکامل بخشی قرار میدهد.
یکی از مباحث مبنایی در نظام خانواده بحث (اهداف نظام خانواده اسلامی) بود که توقف مفصلی در این زمینه داشتیم و سعی شد اهداف نظام خانواده اسلامی از نگاه قرآن در درجه اول و روایات در درجه دوم مورد بررسی قرار گیرد.
در بحث اهداف : مطالب گوناگونی مورد مطالعه قرار گرفت و سعی شد برای فهم اهداف مجموعه دیگری از سنتهای الهی در نظام تکوین و نظام تشریع را مورد مطالعه قرار دهیم تا متوجه شویم که خدا چگونه برای تحقق اهداف بلندی که برای انسان بماهو فرد در نظر گرفته برنامه ریزی کرده است. اینجا بود که در بحث هدفمندی نظام تکوین و نظام تشریع که از حکمت خدا برخواسته است به دو بحث مهم توجه شد.
- ظرفیت شناسی وظرفیت سنجی
- ظرفیت سازی
بحث هماهنگی نظام تشریع و نظام تکوین و سپس سنتهای حاکم بر نظام تکوین و نظام تشریع نیز موردمطالعه قرارگرفت. این سنتها در ظرفیت سنجی و ظرفیت سازی برای تربیت انسان کمک میکنند. بر اساس این سنتها میتوانیم بفهمیم که چه ظرفیتی در انسان و جامعه وجود دارد، و بر اساس این شناخت انسان را از نقطه موجود و یا نقطههای موجود به کمال مطلوب باید رساند. بر اساس این ظرفیتها و اهداف بلند نظام تشریع و نظام خانواده اسلامی وارد عمل میشود تا ظرفیت سازی لازم را انجام دهد.
بعد از این مباحث وارد حوزه تشریع و تقنین الهی شدیم و نظام قانون گذاری الهی برای تربیت انسان را از یک نگاه بالا و از زاویه اصول قانون گذاری وارد شدیم که البته این ورود کمک فراوانی میکند در جایی که میخواهیم قانون گذاری داشته باشیم البته با توجه به اینکه بهترین تقنین را می خواهیم داشته باشیم و یا در منطقة الفراغ نحوه عملکرد مطلوب ومناسب را بدانیم؛ تا به یک طرح جامع برخواسته از اصول وروش تقنین الهی دستیابیم و نقشه راه ما باشد.
بعد از این بحث وارد اهداف خاص نظام خانواده شدیم و بیش از 10 هدف از آیات قرآن کریم مورد مطالعه قرار گرفت.
در بحث فقه نظام جامع خانواده هدفهای نظام جامع خانواده را دنبال کردیم و این تأکید و تبیین تفصیلی اهداف – که یک پدیده قرآنی بود- موردسوال قرار دادیم . معمولا مطرح میشود که مطرح نمودن اهداف نظام خانواده چه ضرورت و چه فلسفهای دارد؟ و چه آثاری این شناخت اهداف بر مسیر تکاملی انسان دارد؟و چه پیامدی این عدم شناخت اهداف می تواند در سه قلمرو فهم،ویا استنباط احکام، وهمچنین تبیین احکام وسپس تطبیق و عمل به احکام برای انسان داشته باشد؟
در بحث امروز پیامدهای عدم شناخت اهداف را در واقعیت خارجی بررسی می کنیم، در بحث گذشته ادعا کردیم که فهم اهداف در فهم و نحوه استنباط و عرضه احکام کمک میکند و اگر فقیه عهدهدار اجرا و تطبیق احکام در نظام اسلامی است چگونه در مقام اجرا فهم اهداف به او کمک میکند؟
بحث اهداف یکی از آیتمهای مهم برای تعیین تکلیف فقیه وولی امر در منطقة الفراغ است و به خاطر اینکه در گذشته اشاره شد در این قسمت بیان نمیشود.
پیامدهای فهم اهداف و توجه تفصیلی به اهداف و پیامدهای عدم توجه به اهداف چیست؟( این بحث امروز ما است).
از لحاظ علمی اگر بگوییم که اگر به کسی تکلیفی داده میشود و هدف تکلیف یا حکم برای او معلوم نباشد در اینجا دو گزینه داریم:
الف- فرد هیچ تعهد و تعبدی نسبت به قانون گذار ندارد.
ب- به قانون گذار ایمان دارد و میداند این تکلیف حکمت و فلسفهای دارد و این حکمت به او نیز ربط دارد هر چند نوع حکمت برای او تبیین نشده ولی او علم اجمالی به مصلحت برای او دارد.
در اینجا عکسالعمل این دو فرد نسبت به فهم و اجرا را می توان پیش بینی کرد،
فردی که تعبد ندارد و چه بسا ایمان به فلسفه حکم ندارد با توجه به اینکه فرد آزادی است قبول حکم و عمل به آن حکم را از او انتظار نداریم مگر اینکه خودش برای حُکم، حکمت و فلسفهای تصور کند و بگوید که چنین حکمی از مصلحتی خوب برخوردار است.
در اینجا علم اجمالی به مصلحت و هدف در قبول حکم و عمل به حکم مؤثر است؛ در صورت عدم علم، انسان زیر بار اجرای حکم نمیرود؛ لذا در قرآن وقتی که بنا بر تعبّد محض است انسان را بر اساس ایمان به حق و ایمان به خدا که حکیم، علیم، رحیم و لطیف است به حرکت و عمل ترغیب میکند و این ایمان بستر و مقدمهای برای دعوت جدی انسان به عمل میشود.
﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون﴾[1]
در این آیه وبسیاری از آیات همانند از ایمان مقرون به علم اجمالی مصالح و حکمتها پُلی برای برانگیخته کردن انسان برای عمل زده میشود.
اگر انسان متعبّد ، علم اجمالی به مبانی تعبّد و علم تفصیلی نداشته باشد و در عمل به احکام خاص خانواده و یا هر حکمی بدون توجه به هدف احکا م را به او واگذاریم مثل احکام أطعمه و أشربه یک باز دارندگی برای عمل میخواهد تا ازاطعمه حرام خودداری کند.
انسان وقتی میتواند نفس خود را بر ممنوعیت از برخی لذتها متعهّد کند که عامل محرّکی از درون او را ترغیب به انجام وخودداری از آن لذت کند، و این وقتی محقق میشود که مصلحتی بالاتر از لذت عمل را بداند و إلّا انسان نمیتواند نفس خود را بر ممنوعیت لذت دنیوی مصمم کند و خود را متعهد بر عمل کند.
ما میتوانیم ادعا کنیم که در شرایط فعلی در حال حاضر اکتفای به بیان احکام بدون توجه به اهداف مطرح شده آسیبزاست؛ اصل مهم در نظام خانواده اسلامی که باید در همه جا به آن توجه شود، اصل تحکیم نهاد خانواده و تقویت و تعالی خانواده در جامعه است و این اصل از بین میرود وقتی که جوان را به آگاهی از این اصل و هدف مسلح نکنیم و فقط جوان را با تبیین احکام وادار به عمل کنیم.
عدم دقت به این نکته که به فرد باید آگاهی لازم در مورد اهداف داده شود وضعیت ناگوار امروز که آمار طلاق بالا رفته را به وجود میآورد و میبینیم که هر روز گسست در خانوادهها بیشتر میشود.
یکی از آثار منفی عرضه احکام بدون ایجاد انگیزههای مطلوب از راه آگاهی به اهداف و تربیت بر قبول اهداف مطرح شده ، اینست که جوانان با برخورد با کمترین سختی در زندگی خانوادگی زندگی تازه تاسیس خود را از دست میدهند.
با مروری بر سیاستهای ویژه خانواده که از سوی مقام معظم رهبری اعلام و ابلاغ شدند متوجه میشویم که چه چیزی را هدف قرار دادهاند و چگونه به خانواه پرداختهاند.
در این سیاستها اهداف متعالی اسلام برای خانواده مورد دقت قرار گرفته تا در نظام اجتماعی اسلامی کانون خانواده به یک اصل تبدیل شده ویک شاخص اصلی نظام اجتماعی قرار می گیرد وتمام نهادها در خدمت این نهاد مهم در می آیند.
از این زاویه اگر به سیاستها نگاه کنیم خواهیم دید که چگونه یک تحول همه جانبه در عرصه نظام خانواده بوجود میآید.
این سیاستها برخواسته از نگاه عمیق به اهداف نظام خانواده است و جای توضیح دارد و چه بسا در آینده توجه ویژهای به سیاستها داشته باشیم و آنها را مورد مطالعه مفصل و مورد بررسی مناسب قرار دهیم.
نکات درس گذشته گویا لازم است که بیشتر توضیح داده شود:
- در آیات متعددی پدیده طرح اهداف یک حکم، تبیین و تفصیل اهداف برای تشریع به صورت عام و برای منظومههای متعددی که در فقه داریم به طور جامع یا به طورغیر جامع توجه شده و این تفاوتها بر حسب تفاوت سورههای قرآن میباشد.
بحث در علت تشریع و اینکه قرآن در تشریع چرا و چگونه وارد شده؟ مورد گفتگوی ما است؛ ولی بحث نوع روش قرآن در تبیین اهداف مورد بحث ما نیست و این بحث باید در تفسیر مطرح شود.
بحث ما در بحث تشریع هستیم چون در صدد کشف یا استنباط فقه نظام خانواده در اسلام به خصوص از قرآن هستیم، قرآن چه بسا با روایات در شکل مطرح کردن تشریعات متفاوت میباشد، و پدیده قرآنی جلب توجه میکند چرا که به انواع مختلف از تبیین اهداف -از ناحیه خود قرآن مورد توجه قرار داده شده و ما حداقل دو روش برای توجه دادن به اهداف که مطرح بوده است اشاره میکنیم:
- روش عام و یا اکتفا به کلی گویی؛ چون قرآن بارها بیان کرده که در تبیین احکام به دنبال وادار کردن مخاطبین خود به وتفکر، تعقّل و تفقه انسانها هست.
انواع تعابیری که در قرآن دال بر ضرورت تفکر و توجه دادن مخاطبین خود به هدفهای عالی الهی در تشریع است مانند: «لعلکم تعقلون، تتفکرون، تعلمون، لآیات لاولی الالباب » استفاده شده است.
- در بیان هر حکم توجه به حکمت و هدف خصوص آن داده شده است؛ و اهداف بیان شده معمولا اهداف تربیتی هستند.
این دو شیوه قرآن در آیات الاحکام به طور عام یا قبل از بیان حکم و یا بعد ازآیات الاحکام استفاده شده و فرد را به سمت تفکر و تعقّل به اینکه چرا خداوند احکامی خاص برای زندگی ما قرار داده، سوق میدهد.
در جلسه گذشته سه نکته در مورد این اهداف بیان شد:
الف- بیان اهداف یک پدیده قرآنی است.
ب- در آیات زیادی به اجمال و آیاتی به تفصیل بحث اهداف مورد توجه قرار داده شده.
ج- فلسفهی تبیین و توجه دادن به اهداف تشریع را میتوان اجمالا چنین بیان کرد: طبیعت انسانی ما اختیار داشتن ما انسانها است و وقتی انسان میتواند راهی را انتخاب کند که آگاهی به آن داشته باشد . بنابر این انتخابهای انسان بر اساس آگاهی او میباشد؛ به عبارت دیگر طبیعت انسان بر انتخاب است و انتخاب بدون آگاهی ممکن نیست.
البته باید توجه داشت که گاهی جهل جای آگاهی را میگیرد و لذا گروهی به خطا میروند. مختار بودن انسان یک ویژگی بسیار مهم است که انسان را از بقیه موجودات جدا میکند، و در این مسیر که انسان اختیار دارد باید به او آگاهی لازم داده شود تا به انتخاب عالی برسد؛ در این راه خداوند به آگاهی انسان توجه ویژه داشته و علت آن اینست که بحث توجه به اهداف تشریع در تربیت انسان نقش مهمی را ایفا میکند.
این سه نکته در جلسه گذشته بیان شد و لازم است بین این نکات تفکیک شود؛ در هر بحث قرآنی دو مطلب را از هم جدا می کنیم: اول دلائل پدیده و دوم فلسفه پدیده؛ دلائل پدیده قرآنی را خود آیاتی که متضمن اهداف هستند بیان میکنند و بر عهده دارند.
اما برای استنباط فلسفه حکم راههای گوناگون وجود دارد. یک روش که قرآن از آن استفاده کرده اینست که قرآن با روش خودش یک انسان شناسی ویژهای طراحی کرده و بر اختیار انسان تأکید دارد و در انتخاب سرنوشت خود مجموعهای از انتخابهای سرنوشت ساز را انجام میدهد. انسان در مسیر زندگی خود همه چیز را بواسطه انتخاب بدست میآورد، قرآن در تمام مباحث انسان شناسی و رفتار شناسی انسان (شناخت انگیزههای انسان و رفتار انسانها و نحوه شکل گیری عمل انسان و جامعه) بحث اختیار و انتخاب آگاهانه را مطرح کرده است. لذا فلسفه بیان احکام دارای هدف در قرآن به خوبی دیده میشود و این دال بر اینست که قرآن کتاب حقوقی محض نیست که فقط به دستور دادن اکتفا کند و موضوع و محمول را فقط تبیین کند.
در حقیقت از اینجا ما روش قرآن و یا خط مشی قرآن را در تحقق تکامل انسان و ارتقا بخشیدن به انسان را بدست می آوریم.
چگونگی استفاده از روش قرآن در(بیان اهداف) در مباحث فقهی معاصر
سؤالی که در اینجا مطرح است اینست که از این روش چگونه می توانیم در مباحث فقهی بهره برداری کنیم ؟
در جلسه قبل این بحث مطرح شد و گویا می خواستیم بگوییم که از روش قرآن می توانیم بهرهبرداری کنیم و بعید نیست بگوییم که قرآن به ما تعلیم میدهد که ما برای ارتقاء فرد و جامعه در عرصه بیان احکام چه شیوهای به کار بگیریم. این بحث ( روش قرآن دربیان احکام) در ضمن نقدی بر یکی از روشهای عرضه احکام وارد میکند، و آن عبارت از اینستکه باید تأکید شود بر اهمیت مقرون کردن حُکم با بیان حِکمت و یا فلسفه حکم که در اکثر موارد به تصریح آمده ، وگاهی به اشاره اکتفا شده و یا اینکه آیه متضمن حکم در بستری مطرح می شود که خودش الهام بخش فلسفه و حکمت است؛ روشی است که قرآن با علم کامل به نوع نیاز انسان مطرح کرده است و این روش در رسالههای عملیه امروز ما جایش خالی است.
البته باید توجه داشت که الزاما وهمه جا علت حکم در آیه صریحا مطرح نمیشود و گاهی فضا و بستری که حکم در آن بیان میشود کافی است و این یکی از روشهای تبیین حکم است.
قرآن معمولا با وجود اینکه تعبّد را از ما خواسته و روح عبادت به معنای تسلیم در برابر خداست ولی به وجود علت و فلسفه برای حکم توجه میدهد و این عمل قرآن فلسفه دارد، باید بدانیم که این راه و شیوه ای صحیح برای تکامل انسان است.
الهام گرفتن از قرآن در موضوع روش بیان احکام به عنوان سیره عملی و خط مشی روشن ما را به تجدید نظر در روش بیان احکام در رساله های عملیه سوق میدهد. آسیب مجرد کردن حکم از علت و فلسفه زیاد است. نیازی نیست تمام علتها و تمام فلسفه آن بیان شود بلکه به آن اندازه که آیات و روایات بیان کردهاند کافی است ، زبرا میبینیم که گاهی قرآن اهداف نهایی را بیان کرده مثل رسیدن به تقوا وهدایت ونور و این کافی است.
در چگونگی بهرهبرداری از روش قرآن بیان شد که تبیین احکام در سه بخش وسه عرصه از فقه تأثیر دارد:
- عرصه فهم استنباط حکم
- عرصه تبیین و روش عرضه احکام به مکلفین
- عرصه عمل و تحقق بخشیدن به احکام الهی
بیان اهداف در این سه عرصه تأثیر گذار است، به عبارت روشنتر در یک نظام اسلامی که می خواهیم نظام الهی را در جامعه تحقق ببخشیم بیان اهداف فایده دارد.
در نظام اسلامی ایران که فقیه جامعالشرایط عهده دار وظیفه هدایت جامعه است میتواند از این روش در عرصه استنباط احکام و تبیین آن و اجرای آن کمک بگیرد.
علت تأکید بر بحث اهداف مطرح برای احکام در قرآن
بخش دیگر بحث فقه خانواده به روش انتخاب شده در این بحث بود که روش انتخاب شده یک سیر طولانی در بحث اهداف داشتیم که ضروری بود، معمولاً اکثر کسانی که به بحث اهداف تشکیل خانواده پرداختهاند به چند هدف محدود اکتفا کرده ولی در این بحثهای تخصصی ما به 10 هدف برای تشکیل خانواده رسیدیم که از آیات قرآن الهام گرفته شد.
بحثی که ما آغاز کردیم قرار است در سطح بالایی از معارف اسلامی در استناد و علمیت باشد، تمرکز را بر قرآن قرار دادیم چون اعتقاد داریم که قرآن باید در تمام امور و مباحث استنباط حضور داشته باشد، ولی به دلائلی از بهرهبرداری از قرآن در خیلی از بحثهای فقهی غفلت شده و علتش شاید بخاطر آمادهتر بودن روایات از حیث بهرهبرداری باشد.
ولی با توجه به عنایت قرآن به خودش و همچنین عنایت بزرگان به قرآن و ضرورت حضور قرآن در مباحث فقهی راه بهتر را مراجعه به قرآن همراه روایات دیدیم.
فقه نظام جامع خانواده با چند جلسه محدود به نتایج مطلوب نمیرسد و لذا ناگزیریم در هر مدتی به یک جمعبندی رو آوریم . بیان نقشه راه و جمع بندی تکرار نیست و اگر هم تکرار باشد ضروری و مورد نیاز است تا دچار سردرگمی نشویم.
با نگاهی به آیات و سورههای قرآن میبینیم که این روش را خود قرآن نیز به کار بسته، و در سورههای طولانی اول به اجمال وارد یک بحث میشود و در ادامه تفصیلاً آن مبحث بیان میشود و در آخر جمع بندی و نتیجه گیری آن بحث بیان میشود. میبینیم که هر سوره ورود و خروجی دارد، این روش فنی، منطقی و متناسب با نیاز انسان است که باید در این مسیر تربیت فکری و عقلی شود به گونهایی که پس از مطالعه سوره به اهداف مطلوب دسترسی پیدا کند.
موضوع: مبانی فقه نظام خانواده: اهداف تشکیل خانواده و اهداف نظام خانواده:
ضرورت توجه به اهداف و تأثیر آن در نحوه عرضه و اجرای احکام
خلاصه: نکته آخر بحث گذشته این بود که در واقعیت خارجی با توجه به نگرش متفاوت در فقه مثل نگاه فردی به موضوعات و مسايل و عدم توجه به کانون خانواده (به عنوان یک واحد اجتماعی) باعث به حاشیه رفتن این نهاد مهم در عرصه اجتماع میشود.
میزان توجه به نهادخانواده در فقه
هر چند در فقه به عناوینی که به خانواده مربوط است توجه شده مانند:«نکاح»، «طلاق»، «ارث»، «وصیت»، «احکام اولاد» و «نفقات». ولی در این مباحث کانون خانواده مطرح نیست و به طور جنبی مطرح میشود در حالی که نهاد خانواده به عنوان یک کانون مهم و اساسی در تشکیل جامعه و تحول جامعه مطرح میشود همانطور که قرآن کریم در آیه 13 سوره حجرات به خوبی به این نهاد اجتماعی اشاره کرده است.
﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبير﴾[2]
کانون خانواده مقدمه تشکیل جامعه بشری است که هدف از ایجاد آن ایجاد جامعهای پویا و در حال رشد و تکامل است، باید بدانیم که خروجی نهاد خانواده تکامل افراد است.
وقتی خانواده و عناصر اصلی آن را تشکیل دهنده جامعه بدانیم خانواده محور اصلی در زندگی میشود. در رسالههای علمیه وعملیه نکاح را عملی مستحب مؤکّد میدانند، این نگرش و طرز بیان حکم برای فرد است و به کانون ونهاد خانواده توجه ندارد و فقط برای تأمین نیاز جنسی و عدم وقوع در حرام بحث نکاح به عنوان یک واجب مطرح میشود.
آیا میتوان گفت که تشکیل کانون خانواده برای استمرار وتکامل فرد وجامعه یک تکلیف اجتماعی است؟ این نوع نگاه با نگاه متعارف متفاوت میشود.
ما در بحث معاملات روایت داریم که اگر بدون آگاهی به احکام آن وارد میدان عمل شویم دچار وقوع در حرام الهی می شویم. همین نکته در نکاح هم مطرح است ولی به آن توجه نمیشود. در حالی که اگر محوریت بحث با کانون ونهادخانواده باشد بحث از نظام خانواده مستلزم این خواهد بود که جایگاه خانواده درجامعه ودربحثهای علمی فقهی باید روشن شود. مستلزمات تشکیل خانواده برای جوانان و آمادگی آنان برای مدیریت این کانون اجتماعی و نحوه رفتار زوجین ووالدین وجامعه برای تحکیم خانواده و قوانین لازم برای تشکیل صحیح خانواده وتداوم آن باید در نظر گرفته شود.
آنچه از مدیریت خانواده در فقه بیان شده فقط در حد قیمومت مرد بر زن میباشد؛ و یا موضوعاتی که در بحث مدیریت از وظائف شرعی زوج است بیان شده؛ در حالی که وقتی خانواده را یک مؤسسه اجتماعی بدانیم ناگزیر باید بابی برای مدیریت خانواده (که یک موسسه اجتماعی است )گشوده شود و جوانان خودمان را برای مدیریت این کانون مهم آماده کنیم.
در قبال آموزش، فرهنگسازی، آموزش قبل از تشکیل خانواده و دورههای آموزش ضمن خدمت یعنی بحثهای مشاورهای در جهت رشد و تحکیم خانواده همهی ارگانهای مرتبط وتاثیر گذار برخانواده در جامعه مسئول هستند.
حداکثر اهتمامی که از ناحیه مسئولان جامعه -با وضع موجود برای خانواده – میبینیم فقط در بحث مشاوره قبل ازدواج است و آن هم توضیح یک سری امور مربوط به سلامت جسمی بوده و این اهتمام گاهی به خاطر تأمین نیاز مادی مشاوران است که بدون احساس مسئولیت از ناحیه مشاور در اکثر اوقات سهل انگاری می شود واین مشاوره خاصیت خودرا ازدست میدهد.
بسیاری از راهکارهای مطرح برای تحکیم نظام خانواده درجامعه ما مشکل دارد، علت آن هم نوع نگاه حاکم بر ذهن افراد نسبت به خانواده میباشد.
نگاه رهبر معظم در مورد سیاستهای اعلام شده از طرف ایشان نسبت به خانواده باعث میشود که در این رابطه مسیر جدیدی را شروع کنند، و با مرور برسیاستهای ابلاغی ایشان در مورد نهادخانواده متوجه تفاوت جدی وهمه جانبه این سیاستها با متن مسایل مطرح در رساله های عملیه فقها میشویم؛ آنچه در رساله های عملیه حاکم است نگاه فردی به مسایل مربوط به خانواده میباشد که بر اساس آن نگاه فردی به آحاد مکلفین فتوا داده شده است.
متن سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری در مورد خانواده: «خانواده واحد بنیادی و سنگ بنای جامعه اسلامی و کانون رشد و تعالی انسان و پشتوانه سلامت و بالندگی و اقتدار و اعتلای معنوی کشور و نظام است»
در این مدخل جایگاه و نقش خانواده به عنوان سنگ بنا معرفی شده است، این نهاد عهدهدار تربیت زوجین و فرزندان میباشد. این یک نوع نگاه عمیق به خانواده است که فرزندان در آن کانون اجتماعی بزرگ میشوند و یا به تعبیری نغز فرزندان نیز والدین خودرا یعنی ما والدین را بزرگ میکنند و این فرزندان به مرور زمان ما را به رشد در صورت عمل به تعالیم الهی میرسانند. ولی یک نگاه دیگر هم وجود دارد که در آن وجود فرزند را یک نوع محدودیت دست وپا گیر برای زوجین میداند.
نکته مهمی که در این مقدمه نیز بیان شده اینست که پشتوانه سلامت و بالندگی و اقتدار و اعتلای جامعه خانواده است.
وظائف نظام در رابطه خانواده
- «ایجاد جامعهای خانوادهمحور و تقویت و تحکیم خانواده و کارکردهای اصلی آن بر پایه الگوی اسلامی خانواده بهعنوان مرکز نشو و نما و تربیت اسلامی فرزند و کانون آرامشبخش»
باید عوامل استقرار و آرامش خانواده فراهم شود تا این کانون بتواند فرزندان سالم تربیت کند.واین عوامل در بندهای زیر دیده می شوند:
- «محور قرار گرفتن خانواده در قوانین و مقررات، برنامهها، سیاستهای اجرایی و تمام نظامات آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بهویژه نظام مسکن و شهرسازی»
- «برجسته کردن کارکردهای ارتباط خانواده و مسجد برای حفظ و ارتقاء هویت اسلامی و ملی و صیانت از خانواده و جامعه»
- «ایجاد نهضت فراگیر ملی برای ترویج و تسهیل ازدواج موفق و آسان برای همه دختران و پسران و افراد در سنین مناسب ازدواج و تشکیل خانواده و نفی تجرد در جامعه با وضع سیاستهای اجرایی و قوانین و مقررات تشویقی و حمایتی و فرهنگسازی و ارزشگذاری به تشکیل خانواده متعالی بر اساس سنت الهی»
جامعه باید به آن حد از پیشرفت برسد که نهضت فراگیر ملی برای ترویج ازدواج موفق نه صرف ازدواج برای همه دختران و پسران ایجاد شود، یعنی راهکارهایی پیدا کنیم که هیچ کس در یک جامعه اسلامی مجرد نماند و افراد در سنین مناسب ازدواج کنند؛ تجرد فرد در یک جامعه که آثار سوئی دارد و این نتیجه حاصل عدم توجه به ضرورت واهمیت نهاد خانواده است.
در این اصل مقام معظم رهبری تشکیل خانواده و نفی تجرد از جامعه را یک اصل قرار داده و بحث را فراتر از این برده اند که وجه وجوب ازدواج را فقط خوف وقوع در حرام بدانند، بلکه اصل را بر عدم تجرّد قرار دادهاند.
این نهضت با وضع سیاستهای اجرایی و قوانین تشویقی و فرهنگسازی و ارزشگذاری بر اساس سنت الهی قابل اجراست.
- «تحکیم خانواده و ارتقاء سرمایه اجتماعی آن بر پایه رضایت و انصاف، خدمت و احترام و مودّت و رحمت با تأکید بر:
الف- بهکارگیری یکپارچه ظرفیتهای آموزشی، تربیتی و رسانهای کشور در جهت تحکیم بنیان خانواده و روابط خانوادگی»
در کتب فقه بحث تحکیم خانواده مطرح نیست هر چند در روایات به آن اشاره شده و فقط آنچه در فقه به آن اشاره شده است این مطلب است که طلاق را حلال مبغوض میداند.
در این اصل، ارتقای سرمایه اجتماعی خانواده مورد توجه قرار گرفته؛ و اگر دو عنصر رضایت و انصاف در خانواده ایجاد شود خانواده مطلوب محقق شده؛ اگر زوجین با دیده انصاف به مسائل نگاه کنند و در زندگی قناعت داشته باشند و در صدد خدمت به یکدیگر باشند و مودت و رحمت را اساس زندگی خود قرار دهند باعث تربیت فرزندانی مفید برای جامعه میشوند که در تمام عرصهها باری را از دوش جامعه بر میدارند.
«ب- فرهنگسازی و تقویت تعاملات اخلاقی.
ج- مقابله مؤثر با جنگ نرم دشمنان برای فروپاشی و انحراف روابط خانوادگی و رفع موانع و زدودن آسیبها و چالشهای تحکیم خانواده.
د- ممنوعیت نشر برنامههای مخل ارزشهای خانواده.
ه- ایجاد فرصت برای حضور مفید و مؤثر اعضای خانواده در کنار یکدیگر و استفاده مؤثر خانواده از اوقات فراغت به صورت جمعی»
حضور افراد خانواده در کنار یکدیگر با توجه به نیاز هر کس به جنس مخالف از ملزومات یک خانواده است که باید به آن توجه شود. همچنین برنامههای اقتصادی که به ظاهر ربطی به خانواه ندارند ولی با واسطه در نوع ارتباط مؤثر است که باید رصد شوند و مورد توجه قرار گیرند.
لازم است کانونهای علمی و تبلیغی برنامهها را طراحی کنند و برای برنامه ریزی صحیح امکانات علمی وطرحهای خودرا در اختیار مسئولین وتصمیم گیرندگان در یک نظام اسلامی قرار دهند.
5 محور از محورهای 16 گانه سیاست های رهبری مرور شد و دیدیم که ایشان به کارکردهای خانواده توجه کردند و خانواده در یک جامعه اصل قرار گرفته در حالی که در فقه فردی چنین چیزی دیده نمیشود و فقط به عنوان رفتار مکلف به احکام خانواده توجه شده، لذا نظام تشکیل در فقه مطرح نشده و فقط شرائط زوجین و عقد و عاقد و آثار عقد مطرح میشود. در حالی که در سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری خانواده به عنوان کانون زیر ساختی مورد توجه قرار گرفته است .
«تحکیم خانواده و ارتقاء سرمایه اجتماعی آن» هر دوی اینها برنامه ریزی میخواهد. توضیح دادهاند که پایه تحکیم به رضایت مندی و انصاف نسبت به یکدیگر به وجود میاید که پنج رکن در آن بیان شده.
برای رسیدن به این ارتقا فقط به بیان پایهها اکتفا نکردهاند و بلکه لوازم مورد نیاز در این ارتقا را هم بیان کردهاند و آنچه که به خود خانواده مربوط است بیان شده، کلیه ارگانهای مؤثر در تحکیم خانواده به آنها نقش داده شده؛ باید کلیه عناصر فرهنگساز وارد این عرصه شوند تا اینکه تعاملات اخلاقی در جامعه تقویت شوند. آسیبشناسی در نگاه نظاممند مورد توجه است و رصد عوامل مخرب در یک برنامه ریزی صحیح لازم است.
محور 6 از سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری:
«ارائه و ترسیم الگوی اسلامی خانواده و تقویت و ترویج سبک زندگی اسلامی-ایرانی با:
– ترویج ارزشهای متعالی و سنتهای پسندیده در ازدواج و خانواده.
– پر رنگ کردن ارزشهای اخلاقی و زدودن پیرایههای باطل از آن.
– مبارزه با اشرافیت و تجملگرایی و مظاهر فرهنگ غرب.
– اصلاح رفتار گروههای مرجع و برجستهسازی رفتارهای شایسته آنها و جلوگیری از شکلگیری گروههای مرجع ناسالم»
تا الگوی مناسب را به جامعه ندهیم نمیتوانیم مردم را به نشکیل خانواده مطلوب دعوت کنیم. «تقویت و ترویج سبک زندگی اسلامی ایرانی» آنچه از اشاره به ایرانی بودن در این اصل میتوان فهمید بومیسازی یک فرهنگ است؛در فقه اشاره شده که بعضی عرفهای جوامع مورد قبول هستند و این شرائط در ضمن یک عقد قبول میشوند هر چند در شرع بیان نشده ولی چون با اصول مذهب و شرع مخالفت ندارد مورد پذیرش شرع قرا گرفته. آنچه ایشان لحاظ کرده به خاطر قرار گرفتن در کشوری مثل جمهوری اسلامی ایران است و با حضور در منطقه دیگر عرف آن منطقه لحاظ میشود؛ عرفها و سنتهای پسندیده هر عرف که با شرع مخالفت ندارد را میتوان ترویج داد.
«پر رنگ کردن ارزشهای اخلاقی و زدودن پیرایههای باطل از آن»
در مقام تقویت سبک زندگی اسلامی و ترویج آن چه بسا ممکن است پیراهههای باطلی وارد شود و به انحرافات خاصی منتهی شود، مانند وقتی که در یک قاعده قید زیاد شود و اصل فراموش میشود؛ مثلا در شرع آمده است که در نکاح اعلان عقد مطلوب است اما گاهی این اعلان به گونهای پیش میرود که برای چاپ کارت دعوت اختلاف پیش میآید و منجر به مرگ بعضی میشود.
« مبارزه با اشرافیت و تجملگرایی و مظاهر فرهنگ غرب»
یکی از آسیبهایی که باعث دوری از هدف میشود و در اسلام با آن مبارزه شده است بحث اشرافیگری است زیرا انسان را از تکامل باز میدارد.
« اصلاح رفتار گروههای مرجع و برجستهسازی رفتارهای شایسته آنها و جلوگیری از شکلگیری گروههای مرجع ناسالم»
گروه مرجع گروهی است که مورد توجه دیگران قرار میگیرد و گروه های مرجع برای فرزندان ما الگو هستند؛ علما، طلاب، اساتید دانشگاهها و رؤسای قوا از جمله این افراد هستند. اصلاح خانواده فقط به اصلاح زوجین بر نمیگردد و عناصر تأثیر گذار در یک جامعه هم مورد توجه هست، به جای توجه به رفتار ناشایسته به رفتارهای خوب توجه شود در اینجا کلیه عناصر مورد توجه قرار میگیرد.
محور 7 از سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری:
« بازنگری، اصلاح و تکمیل نظام حقوقی و رویههای قضایی در حوزه خانواده متناسب با نیازها و مقتضیات جدید و حلّوفصل دعاوی در مراحل اولیه توسط حکمیت و تأمین عدالت و امنیت در تمامی مراحل انتظامی، دادرسی و اجرای احکام در دعاوی خانواده با هدف تثبیت و تحکیم خانواده».
بازنگری و تکمیل نظام حقوقی ضرورت خواهد بود و تکمیل رویههایی قضایی قاضی را کمک میکند، در این عرصه نیاز است که توجه به تمام ابعاد خانواده شود. خانواده را منهای بقیه نظام نمیتوان دید و اصلا اینچنین نگاه جزء نگرانه و بدون ارتباط آسیب زاست.
از طرفی نظام جمهوری اسلامی ایران پشتوانه محکمی برای خانواده است و بعد چند دهه بعد انقلاب برخی از قوانین مورد اصلاح قرار گرفته و به شرائط زمان مطالبی بیان شده، یکی از معضلات که آسیب است نگاه مجموعهایی و جدا گانه به قوانین است گاهی ابلاغ تک تک تبصرهها جدای از هم مشکلی نداشته باشند ولی وقتی در یک زندگی واقعی این تبصرهها در کنار هم قرارگیرند و واقع شوند یک زندگی به بحران دگارمی گردد ، در حالی که میبینیم که شارع تا توانسته آسان گرفته و در عقد تمام تلاش برآن شده که بار سبک شود حتی شرط شاهد برای صحت برداشته شده و لذا اگر شرطی بیاید که باعث تأخیر در آغاز زندگی شود این را باید مخالف هدف شارع بدانیم.
محور هشتم از سیاستهای شانزدهگانه مقام معظم رهبری در زمینه خانواده:
«ایجاد فضای سالم و رعایت روابط اسلامی زن و مرد در جامعه»
با توجه به اینکه هر یک از اعضای خانواده نسبت به هم محرم هستند و آزادی نسبی در حجاب دارند ولی این آزادی در خارج وجود ندارد؛ و از طرف دیگر مسأله حجاب از اهمیت زیادی برخوردار است، لذا روابط اعضای خانواده با بقیه مردم باید به گونهایی باشد که این رابطه از لحاظ شرعی سالم باشد؛ چرا که فضای سالم در محیط خارج از خانه تأثیر زیادی در خانواده دارد و باعث پویایی و آرامش خانواده است. لذا یکی از وظایف نظام تلاش برای ایجاد فضای سالم است و این از وظایف خانوادهها است که برای ایجاد این فضای سالم کمک کنند.
باید آثار روابط خارج خانه بر داخل خانه ۱-رصد شود و۲- آسیب شناسی و۳- آسیب زدایی شود.
سلامت خانواده عنصری مهم در سلامت جامعه است، در این مسیر هر چه زن و مرد در اشباع جنسی یکدیگر کمک کنند باعث آرامش روحی در جامعه میشود.
تحریکات شهوانی یکی از آسیب های مهم در بیرون خانه است که ایجاد میشود؛ محیطهای بسته و شبه بسته خارج از خانه که فضای ناسالمی برای زوجین فراهم می کند. بحث خلوت با نامحرم یکی از بسترهای آسیب زا و شاخصهایی است که روایات به آن اشاره کرده و در روایات نفر سوم مرد و زن نامحرم را شیطان معرفی کرده است.
بحث ایجاد فضای سالم وظیفه جامعه مسئولان و خانوادهها است.
محور نهم از سیاستهای شانزدهگانه مقام معظم رهبری در زمینه خانواده:
«ارتقاء معیشت و اقتصاد خانوادهها با توانمندسازی آنان برای کاهش دغدغههای آینده آنها درباره اشتغال، ازدواج و مسکن»
در زندگی و معیشت خانواده باید روبه جلو باشد، دغدغه افراد خانواده درباره اشتغال که از لوازم زندگی مطلوب است باید کاهش پیدا کند. وظیفه نظام و دولت است که برای ارتقاء معیشت خانوادهها برنامه ریزی کند تا نگرانی خانواده ها نسبت به آینده فرزندانشان به حداقل برسد.
بعضی از انحرافات به دلیل فقر و فراهم نبودن فرصت ازدواج است. مثلا مسکن برای امنیت یک خانواده مهم است و اگر جایی برای سکونت نداشته باشد امنیت فرد به خطر میافتد اینجاست که نظام مسئولیت دارد و باید زمینه اشتغال و مسکن را فراهم کند تا شاهد کاهش انحرافات باشیم و همچنین باعث تحکیم ارتباطات اعضای خانواده میشود.
محور دهم از سیاستهای شانزدهگانه مقام معظم رهبری در زمینه خانواده:
«ساماندهی نظام مشاورهای و آموزش قبل، حین و پس از تشکیل خانواده و تسهیل دسترسی به آن بر اساس مبانی اسلامی-ایرانی در جهت استحکام خانواده».
از وظایف یا سیاستهایی که در فقه مطرح شده و به عنوان مقدمه عدم وقوع درحرام بیان شده اینکه یک فرد مکلف که می خواهد وارد بازار کار شود باید احکام بیع و(معاملات)را باید بداند وفراگیرد. در زمینه خانواده هم باید زمینه مشاوره گرفتن در سه زمینه «قبل ازدواج و تشکیل خانواده»، «حین تشکیل خانواده » و «بعد از تشکیل خانواده» مشاوره داده شود.
در شرایط امروز ما فقط مشاوره قبل طلاق و یا مشاوره ژنیتیکی داده میشود در حالی که مشاوره در تمام ابعاد زندگی خانوادگی باید باشد.
در زندگی امروز ما مسائلی مانند اینکه آموزشهای رسمی و نهادینه شده را چه کسی به عهده بگیرد و اینکه چه زمانی مشاوره داده شود نیاز به آموزش افراد توسط افراد متخصص که عهدهدار این سمت مشاوره دادن باشند بسیار جدی ومبرم است.
امروزه شاهدیم که عدهایی غیر متخصص برای طلاق مشاوره میدهند وهیچگونه احساس خطری و یا دلسوزی برای افراد و نظام وجامعه اسلامی وخانواده ها نمیکنند. این یکی از موارد مهم است که مقام معظم رهبری به آن اشاره کردهاند. عملی کردن این مسأله راهکارهای فراوانی میطلبد و برخی افراد مسئولیت پذیر طرح های خوبی دارند.
محور یازدهم از سیاستهای شانزدهگانه مقام معظم رهبری در زمینه خانواده:
«تقویت و تشویق خانواده در جهت جلب مشارکت خانواده برای پیشبرد اهداف و برنامههای کشور در همه عرصههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و دفاعی»
این بند در حقیقت نسبت به وظایف خانواده توجه دارد و اینجا وظایف خانواده نسبت به دولت اشاره شده. اگر دولت در صدد تهیه نظام مشاوره، ارتقاء معیشت و تکمیل نظام حقوقی است و در نظام آموزش و پرورش برای ارتقاء تک تک افراد خانواده سرمایه گذاری میکند در این سرمایه گذاری دولت، خانواده به عنوان عنصر اصلی مطرح است. نگاه رهبری بر این مبناست که فقط خودخانواده در این جا بهره مند نیست بلکه بازدهی آن برای نظام و جامعه نیز قابل توجه است وجای توجه دارد.
﴿وَ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماما﴾[3]
آن قله ای که برای خانواده مطلوب معرفی شده آنجاست که باید به جایی برسد که برای افراد پارسا و متعهد الگو باشد و پیشقدم باشد و این نقشی است که خانواده باید ایفا بکند و برای پیشبرد برنامه های کشور خانواده ها عنصری فعال در فرهنگسازی و تولید اقتصادی باشند؛ وقتی اعضای خانواده فعال باشند و در هر یک از بخش های مورد نیاز جامعه خانواده می تواند حرکت فعال داشته باشد مخصوصا وقتی که شغلها وکارها وحرفه ها بر اساس نیاز جامعه و کشورو خانواده ها و استعداد افراد در نظر گرفته شود.
در دفاع مقدس و هر فرصتی که کشور نیاز داشته بیشترین نقش را خانواده داشته در تربیت افراد فداکار خانواده های مسئولیت پذیر بودند که حافظ اصلی نظام بودند و باید در حفظ این نقش بیشترین برنامه ها برای خانواده ها در نظر گرفته شود.
رابطه متقابل خانواده و نظام اجتماعی اسلامی و دولت با خانواده و احساس مسئولیت عمومی به عنوان جامعه بیشترین همافزایی و بیشترین فرصت را برای خانواده و جامعه به وجود میآورد.
﴿وَ الْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي خُسْرٍ * إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ﴾[4]
این سوره ارتباط فرد و جامعه نسبت به یکدیگر را به خوبی مطرح کرده است. صبر که دو طرفه باشد در خانواده و کمک یکدیگر بر صبر برای تکامل یکدیگر اثر گذار است.
تقوای مطلوب که در سوره های نساء، حجرات و آیات آخر سوره فرقان بیان شده بیشترین نقش را خانواده دارد، در سوره فرقان دعا و آرزوی پیشوایی و امامت برای متقین را دارد و لذا این خانواده وقتی پویا باشد می تواند بهترین انسان را تربیت کند مثل تربیتی که خانوادهای که امام حسن(ع) و امام حسین (ع) را تربیت کرد، و به دنیای بشریت اعطا کردند.
این دو شخصیت بزرگوار محصول بهترین خانوادهای است که در سوره دهر توصیف آن بیان شده است و به رخ جهانیان می کشد.
الگو بودن خانواده را امضا می کند و نتایج پرباری که این خانواده برای بشریت داشته نیز بیان شده است.
﴿إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَريراً * فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً * وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَريرا﴾[5]
این نگاهی عمیق است که قرآن نسبت به ما درباره اهل بیت ع می دهد که در دامن خاتم پیامبران وکاملترین اسوه پرورش یافته اند و بیشترین اثر را در طول تاریخ داشته اند.
محور 12 از سیاستهای شانزدهگانه مقام معظم رهبری در زمینه خانواده:
«حمایت از عزت و کرامت همسری، نقش مادری و خانهداری زنان و نقش پدری و اقتصادی مردان و مسؤولیت تربیتی و معنوی زنان و مردان و توانمندسازی اعضای خانواده در مسؤولیتپذیری، تعاملات خانوادگی و ایفاء نقش و رسالت خود»
این بند به تمام آنچه که یک خانواده بر دوش میگیرد اشاره کرده، و نقش مادران و پدران به خوبی بیان شده است. در اینجا روی نوع نگاه اعضای خانواده به نقش خانواده تأکید شده است که باید خانواده به درونش نگاه کند، و همچنین نگاه جامعه به خانواده که به عنوان کانون زیرساختی که مهمترین نقش را برای عناصر بشری و تربیت آن ایفا میکند.
کار دولت حمایت از عزت و کرامت خانواده است، اصل این است که خانواده عزیز باشد و علت این عزت بخشی بخاطر اینست که خانواده عنصر اصلی جامعه است. به تناسب عزتی که به خانواده داده می شود با او برخورد میشود، ذلت چیزی است که بزرگان دین از آن دوری میکردند. امام حسین (ع) در تعبیری میفرمایند:« هيهات منّا الذلّة يأبى اللّه ذلك لنا و رسوله و المؤمنون»[6] خدا ابا دارد از اینکه انسان زیر بار ذلت برود و انسان با عزت مشأ اثر خواهد بود؛ انسان ضعیف نمیتواند نقشهای بزرگ را ایجاد کند و انسان باید از لحاظ شخصیتی پر انرژی باشد تا منشأ اثر باشد. «فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون»[7] انسانی که پر محتوا باشد و انسانی که شخصیت دارد کوتاهی نمیکند و وظایفش را به طور کامل انجام میدهد. خانواده عزتمند نقش خود را خوب ایفا میکند و افرادی که در آن تربیت میشوند افرادی کامل هستند.
ازدواج رابطهای مشروع است که خدا آن را خواسته و به آن تکریم بخشیده، و این رابطه همسری اقتضا دارد که برای هر دو عنصر مرد و زن -با این ارتباط مقدس زناشویی – پیوندی مبارک حاصل شود و این دو نفر با هم یک مشارکت مهم در زندگی دارا گشته و پیوندی عمیق را آغاز میکنند که زن عهدهدار نقش مادری و مرد عهدهدار وظیفه پدری و تحمل مسئولیت اقتصادی را دارد، هر کدام مسئولیت تربیت یکدیگر و فرزندان را به عهده دارند. بعد از رابطه همسری شرایطی ایجاد میشود که همدیگر رادر بستر حوادث فیما بین یاری می نمایند ویک دیگر را بزرگ میکنند.
مادر که وظیفه مادری و تربیت را دارد اگر وارد عرصه تولید اقتصادی شود و از وظیفه اصلی خود که گرم نگه داشتن کانون خانواده و تربیت باشد دور شود، پایههای اصلی جامعه میلرزد مثل سربازی که سنگر خود را رها کرده دشمن راحت نفوذ میکند. و این زن اگر خود را موظف به انجام وظیفه مادری نداند و از وظیفه مادری و خانه داری دور شود باعث تزلزل خانه و جامعه میشود.
خانه دار بودن زن در حقیقت آماده کردن زندگی برای رشد انسانهای بزرگ است. تصویری که از خانه استاد گرانقدر شهید صدر (ره) توسط خودشان بیان شده تصویری زیباست که توسط همسر ایشان فضاسازی شده، ایشان با کمترین امکانات مثل صندوقهای میوه گلدان درست کرده بود و یک فضای سبز کوچک در خانه ای بسیار کوچک ایجاد کرده بود؛ به حدی این فضا زیبا بود که شهید صدر تعبیر به بهشت کوچک میکنند؛ خلاقیت یک زن است که یک فضای کوچک بسیار زیبا که شهید از آن تعبیر به بهشت کوچک میکنند را درست کند، جایگاه و نقش زن را نمیتوان در حد یک کارگر پایین آورد و آن را بی ارزش بدانیم و کارهایی که او در منزل انجام میدهد را نباید در حد کار مادی و فیزیکی تصور کنیم.
مرد مسئولیت و وظیفه اقتصادی خانه را بر دوش دارد و باید تلاش کند امر معاش خانه را تأمین کند. در کنار نقش مادری و پدری دو وظیفه مهم بر دوش پدر و مادر است: اول: وظیفه تربیت یکدیگر را دارند. دوم: تربیت فرزندان؛ بزرگترین نقش پدر و مادر تربیت فرزند است.
﴿ قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى﴾[8]
پدر و مادر سه نقش تربیتی دارند:
- هر کدام وظیفه تربیت خودش را دارد.
- تربیت یکدیگر در زندگی مشترک با کردار و رفتارخود.
- تربیت فرزندان که هم بر عهده زن است و هم بر عهده مرد است .
یکی از انسانهای ظریف چنین تعبیر کرده که این فرزند من است که مرا تربیت کرده است، او شرایطی ایجاد کرده که تکالیفی را انجام دهم که باعث رشد من میشود.
آنچه در حدیث نبوی بیان شده آن استکه پیامبر (ص) چنین میفرمایند: «الْجَنَّةُ تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَات »[9] یک معنا اینست که فرزنددار شدن لازمهاش ایفاء نقش اساسی تربیتی است و این زن با انجام وظایف مادری به بهشت میرسد و این کمترین بهای مادری است.
با این نگاه دقیق روابط در خانواده متفاوت میشود و نقشی که در چنین خانوادهای ایفا میشود نقشی متفاوت از لحاظ کیفیت و ارزش و آثار است و پیامدهای معنوی آن به خوبی پیدا میشود.
مسئولیت تربیتی زنان و مردان در بعد معنوی مهم است و باید تأمین شود و بعد معنوی که در کانون خانواده تأمین میشود، در چنین کانونی اعضای خانواده مقتدر میشوند.
با نگاهی به زندگی شهید صدر (ره) میبینیم که ایشان در نوجوانی با وجود اینکه وضع مالی خوبی نداشت تصمیم میگیرد به حوزه نجف بیاید با وجود اینکه زندگی در شهری غریب برای او سخت بود و کمترین امکانات برای زندگی را داشتند ولی به زندگی در آنجا پرداخت و ثابت کرد که می تواند با سختیها بسازد.
ما همیشه در معرض خطر هستیم و اگر توان مقابله با این وضعیت را نداشته باشیم به مشکل بر میخوریم و این خانواده است که در ساخت چنین انسانی نقش دارد و فردی را برای زندگی در هر شرایطی آماده میکند.
با این نگاه به خانواده و با این وظایف در حقیقت به سمت ایجاد کانونهای تربیتی جامع میرویم و این تربیت بدون برنامهریزی عملی نیست. کانون خانه و خانواده مهمترین وظیفه را در جهان ایفا میکند.
﴿وَ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماما﴾[10]
رضایتمندی در خانواده باعث ایجاد رضایتمندی در جامعه میشود و خانواده با رسیدن به تکامل است که آرزوی امامت متقیان را میکند و این وظیفه را به عهده میگیرد.
تربیتی که امام علی(ع) در دامن جناب ابوطالب و فاطمه بنت اسد وخاتم پیامبران – ص-کسب کردند که تمام جهانیان تا به امروز برای ایشان ارزش خاصی قائل هستند. این اهمیت ادر کلام و نگاه رهبری دیده میشود و جامعه باید خود را به این سمت سوق دهد و به سمت آن حرکت کند.
محور سیزدهم از سیاستهای شانزدهگانه مقام معظم رهبری در زمینه خانواده:
«پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و عوامل تزلزل نهاد خانواده به ویژه موضوع طلاق و جبران آسیبهای ناشی از آن با شناسایی مستمر عوامل طلاق و فروپاشی خانواده و فرهنگسازی کراهت طلاق».
نکات محور سیزدهم
در این محور چند مطلب مهم طرح شده که نشان دهنده آن نگاه جامع به بحث آسیبها و شناخت آنهاست:
- در این محور کلیه آسیبهای اجتماعی و عوامل تزلزل را مطرح کردهاند و این آسیب شناسی کاری است مهم که باید در هر کاری انجام بگیرد. یکی از اینآسیبها طلاق است طلاق مشکلی جدی در جوامع بشری به وجود میآورد و اگر آمار طلاق نسبت به ازدواج زیاد باشد برای جامعه بحران ایجاد میکند.
- یک مرحله شناخت آسیبها است و مرحله بعد پیشگیری است ، جلوگیری از آسیب زمانی است که کلیه عوامل تزلزل یا فروپاشی شناسایی شوند و برای آسیبها برنامههای لازم پیشبینی شوند.
تزلزل و فروپاشی هر دو آسیب است. در صورتی که زن و مرد فرزند دارند با طلاق مشکل تربیت و نگهداری او مشکلات جدی به وجود میآورد. مقام معظم رهبری بر روی پیشگیری تأکید دارند که تمام توان باید معطوف بر جلوگیری از طلاق شود.
- مورد بعدی که تأکید شده جبران آسیبها است که در صورت بروز ومطرح شدن آسیب باید جبران شود، شناسایی مستمر یعنی به روز بودن و توجه به همه عوامل تأثیر گذار در خانوادهها.
- فرهنگ سازی کراهت طلاق. بحث طلاق یکی از پدیدههای خطرناک جامعه است و میتواند علامت خطری برای جامعه باشد. در قدیم وقتی دختر را شوهر میدادند به او میگفتند که با لباس سفید میروی، با لباس سفید هم از آن خانه خارج میشوی، این کلام به زن میفهماند که تا میتواند باید سازگار باشد، لازمه این نوع زندگی فرهنگسازی برای قناعت و سازش و صبر بر مشکلات زندگی است.
در محور 13 که موضوع آن آسیبهای اجتماعی است و چگونگی برخورد با آسیب ها است ابتدا روی شناسایی آسیبها و علل آن تأکید دارد، جبران تحولات ناشی از آسیبها بر خانواده ها از موارد مورد تأکید است. بحث فرهنگ سازی کراهت طلاق نیازمند نظام مشاوره در قبل و حین و پس از ازدواج است، در محور دهم به این نکته اشاره شد که در پیشگیری نقش مهمی دارد.
گاهی میبینیم که سهمیه بندی لاستیک ماشین چه مقدار بر طلاق رانندگان تأثیر گذار است که کم کردن سهمیه آن باعث استفاده از لاستیک نامرغوب به خاطر ضعف در خرید، باعث تصادفات زیادی میشود و در پی آن رفتن به زندان و دوری از خانواده که تأثیر زیادی بر جدایی از همسران داشته است.
محور چهاردهم از سیاستهای شانزدهگانه مقام معظم رهبری در زمینه خانواده:
«حمایت حقوقی، اقتصادی و فرهنگی از خانوادههای با سرپرستی زنان و تشویق و تسهیل ازدواج آنان»
در این محور دو موضوع اشاره شده:
الف- خانوادهای که پدر را از دستداده به علت طلاق و یا مرگ، این خانواده تحت سرپرستی زن و مادر قرار میگیرد، باید برای پیگیری حقوق معنوی و اقتصادی این خانواده تلاش شود و با حمایت ویژه از لحاظ اقتصادی و فرهنگی به آنها کمک شود.
ب- بخش مادی از نیاز به پدر را میتوان جبران کرد ولی بُعد حضور پدر را با فرهنگسازی و تسهیل راه ازدواج مجدد باید فراهم کرد؛ چرا که با عدم حضور پدر بعضی از زنان به مشکلات روحی و روانی مبتلا میشوند، و تنها راه درمان آن حضور شوهر است.
خود زنان و فرزندانشان باید آمادگی پیدا کنند، این نیاز به فرهنگسازی دارد و بحث آموزش و مشاوره نقش خودش را نشان میدهد.
محور پانزدهم از سیاستهای شانزدهگانه مقام معظم رهبری در زمینه خانواده:
«اتخاذ روشهای حمایتی و تشویقی مناسب برای تکریم سالمندان در خانواده و تقویت مراقبتهای جسمی و روحی و عاطفی از آنان».
سالمندان سرمایه جامعه هستند و متاسفانه یک نگاه منفی به آن ها هست و بعضی فرزندان سالمندان خودرا از خانه به جامعه طرد میکنند؛ طرد سالمندان از خانه ضایعات فراوان دارد.
اگر خانواده ها سالمندان را همراه خودکنند می توانند از تجربیات آنها استفاده کنند و در مقابل مراقبت جسمی و روحی و عاطفی که در شرایط خاص به سر میبرند را به عهده بگیرند، در حالی که با کنار رفتن از خانواده و دور شدن از این جامعه کوچک ممکن است گرفتار افسردگی شوند. همراه کردن سالمندان با خانواده احتیاج به فرهنگ سازی و تشویق خانواده ها دارد و باید توان مراقبت جسمی و روحی و عاطفی برای خانواده فراهم شود.
جامعه و دولت میتواند روشهای تشویقی ایجاد کند، در مقابل این بار وهزینه از دوش دولت بابت مراقبت از سالمندان کم میشود و به جای جمع کردن آنها در یک جا همراهی آنها با خانواده ها باعث افزایش امید به زندگی در سالمندان می شود. ارتباط روحی و عاطفی با فرزندان و نوهها باعث ایجاد نشاط در خانواده میشود در این خانواده سالمند و فرزندان و نوهها از یکدیگر بهرهمند میشوند؛ این مسأله نیاز به فرهنگ سازی برای خانواده ها دارد.
این مجموعه از سیاستها به درون خانواده و ابعاد خانواده توجه ویژه داشته لذا جای دارد کار علمی و عملی درتحقق این سیاست ها شود و راهکارهای عملی مناسب شرایط روز مطرح شود. این سیاستها با توجه به توجه ویژه به خانواده میتواند پایه گذار نظام نوینی در نظام اجتماعی و خانواده شود.
محور 16 از سیاستهای کلی خانواده که توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شده :
«ایجاد ساز و کارهای لازم برای ارتقاء سلامت همهجانبه خانوادهها بهویژه سلامت باروری و افزایش فرزندآوری در جهت برخورداری از جامعه جوان، سالم، پویا و بالنده»
سلامت خانواده بحث محوری و در خانواده اهمیت زیادی دارد و از جمله اهداف مهم تشکیل خانواده میتوان به شمار آورد.
در ابتدا «سلامت» باید تعریف شود و مراتب سلامت روشن شود تا ببینیم که در چه جوانبی سلامت باید مدّ نظر و مورد توجه باشد؛ مقام معظم رهبری در این محور فرمودند: «سلامت همه جانبه» با این کلام اشاره به این نکته دارند که همه ابعاد و جوانب سلامت در یک خانواده باید دیده شود و شاخصهای سلامت و معیار آن در هر بُعد مشخص شود.
ارتقاء سلامت: (گویا مراتبی دارد که ایشان از این تعبیر استفاده کردهاند)
- یک معنا اینست که سلامت خانوادهها نسبت به بهبود وضع آنها از لحاظ کمّی و عرضی در عرض یکدیگر ارتقا پیدا کنند. مثلا دولت و جامعه در سلامت جسمی برای دید دانشآموزان و یا مباحث ذهنی برنامه تضمین کننده سلامت آنها را برنامهریزی میکند در اینجا یک نوع از ارتقا و سلامت ذهنی آنها را دولت در نظر میگیرد.
- یک نوع از ارتقا هم اینست که سلامت مراتبی دارد و قابل برنامه ریزی خواهد بود هم از لحاظ جسمی و روحی و روانی.
ایجاد ساز و کار لازم برای ارتقا سلامت همه جانبه:
دولت و خانواده چه وظیفهای در قبال ارتقاء سلامت خانواده دارند؟ مباحثی مانند تغذیه، درمان و پیشگیری در اینجا مطرح میشود؛ که مراتبی از اهتمام به سلامت را نشان میدهند. مقام معظم رهبری فرمودهاند: «به ویژه سلامت باروری» : در جهان برای محدود کردن باروری به طور عمد یا اتفاقی در اثر یکسری از امور مثل جنگ و تغذیه ناسالم آلودگی آب و هوا ایجاد شده که انواع تخریب در بخش سلامت را به عهده دارد و این بحث فردی و در چارچوب خانواده نیست ؛خانواده با آموزش لازم و آگاهی کافی در حفظ سلامت خودشان میتوانند تأثیر گذار و سهیم در سلامت باشند ولی جامعه جهانی و دولتها و آفت سلامت مسئولیت دارند.
از جاهایی که مغفول است و جلوگیری از پیشرفت جمعیت میشود، بحث باروری میباشد؛ در کلام ایشان که اشاره به باروری دارد بحث جمعیت کاملا مشهود است.
در گذشته به خاطر بعضی ملاحظات و هراس بیجا برای مدیریت جامعه در حال رشد و تبلیغات زیاد به نقصی بزرگ در جمعیت کشور دچار شدیم و لذا باید دنبال جامعهای باشیم که میل به رشد جمعیت داشته باشند و این فرهنگسازی برای جبران کاستی و نقص جامعه میباشد، باید دنبال جامعهای باشیم که خانواده به سلامت باروری روی بیاورد.
مقام معظم رهبری در سیاستهای ابلاغی جمعیت در اولین مورد پویایی و بالندگی یک جامعه را منوط به افزایش جمعیت میداند، ایشان در محور اول از این سیاستها چنین میفرمایند: « ارتقاء پویایی، بالندگی و جوانی جمعیّت با افزایش نرخ باروری به بیش از سطح جانشینی.»
و در محور چهاردهم تأکید داشتند بر رصد نمودن مستمر و این رصد نمودن باید بر اساس شاخصهای بومی توسعه یابد.
ایشان در این محور چنین می فرماید: «رصد مستمر سیاستهای جمعیّتی در ابعاد کمّی و کیفی با ایجاد ساز و کار مناسب و تدوین شاخصهای بومی توسعه انسانی و انجام پژوهشهای جمعیّتی و توسعه انسانی.»
ما با کمک سیاستهای ابلاغی در مورد خانواده و سیاستهای ابلاغی در مورد جمعیت میتوانیم به شاخصهای خانواده و جامعه مطلوب از نگاه مقام معظم رهبری برسیم.
تأکید ایشان بر افزایش جمعیت بخاطر برخورداری از جامعه جوان، سالم، پویا و بالنده است. و یک مشخصه از جامعه مطلوب جوان بودن است که البته باید با سلامت همراه باشد تا مفید واقع شود، پویایی جامعه یعنی اینکه عقب گرد نداشته باشد و پا به پای جامعه جهانی در پیشرفت حرکت کند، بالندگی جامعه که او را در صدر جامعه بشری قرار می دهد؛ این تکاملی است که باید با برنامهریزی برای خانواده و افراد به آن رسید.
در این سیاستها ویژگی جامعه مطلوب و همچنین شاخص خانواده مطلوب بیان شده و باید شاخص جامعه و خانواده مطلوب کشف شود . در ابتدای این سیاستها بیان فرمودند: «خانواده واحد بنیادی و سنگ بنای جامعه اسلامی و کانون رشد و تعالی انسان و پشتوانه سلامت و بالندگی و اقتدار و اعتلای معنوی کشور و نظام است» در این قسمت تعای انسان مطرح شده و در آخر به جامعه اشاره شده و بحث سلامت در آخرین بند تشریح داده شده.
می توانیم این سیاست در بخش سلامت را سنگ بنای تأسیس پژوهشکده سلامت بدانیم. سلامت خانواده ابعاد مختلفی دارد سلامت جسمی، روحی، فکری، اعتقادی، عاطفی وسلامت در ارتباطات اجتماعی و همه در اینجا معنا پیدا میکنند، لذا میبینیم که رهبری نگاهی جامع به خانواده و جامعه و فرد و دولت داشتهاند.
چنین نگاهی برخواسته از نگاهیجامع به اهداف و ابعاد جامعه میباشد و فقیه اگر با دو اصل کامل دیدن اهداف و ابعاد برداشت و استنباط او از آیات و روایات برای مباحث منصوص از اطلاقات استفاده فراوان میکندو در منطقةالفراغ و غیر منصوص برنامه ریزی کند. و این سیاستها می تواند نشانگرتصمیمات رهبری در منطقة الفراغ باشد.در حالی که می توانیم دنبال مستند قرآنی باشیم آیاتی که در جلسات گذشته قرائت شد در رابطه با خانواده همه ابعاد را در بر میگرفت و حدود 12 هدف را بیان میکرد و این نگاه فقیه باعث میشود که استنباط مناسبی برای هر عصری داشته باشد.
امیدواریم که این نگاه و تلاش را به سر حد مطلوب برسانیم و بحث مستند داشته باشیم.
[1] سوره بقره، آیه 183.
[2] سوره حجرات، آیه 13.
[3] سوره فرقان، آیه 74.
[4] سوره عصر، آیه 1تا3.
[5] سوره انسان، آیه 10 تا 12.
[6] سفینة البحار، ج3، ص 212.
[7] سوره مومنون، آیه 102.
[8] سوره اعلی، آیه 14.
[9] نهج الفصاحه، ص 434. ح1328.
[10] سوره فرقان، آیه 74.
نظرات