تعریف و بررسی سبک زندگی انسان، بدون انسانشناسی فردی و اجتماعی محقق نمیشود و بدون خودشناسی اساساً هیچ بحثی قابل طرح و پژوهش نخواهد بود. وقتی ما خودشناسی را به خوبی انجام دادیم، آن زمان میتوانیم بفهمیم که چه نیازی به بحث سبک زندگی داریم؟
تحقق سبک زندگی اسلامی یکی از ضرورتهای اساسی برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی است. این امر خود مستلزم توجه جدی اندیشمندان مسلمان به موضوع سبک زندگی و راههای وقوع آن در فرد و اجتماع است.
از سوی دیگر در بحث سبک زندگی اسلامی، پرداختن به سیره عملی معصومین علیهم السلام اهمیت زیادی دارد. در این راستا خبرنگار ابنا با آیت الله «سید منذر حکیم» استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم و رئیس پژوهشکده الذریّة النبویّة به گفتوگو نشسته است که متن کامل آن در پی میآید:
ابنا: به عنوان اولین سوال بفرمایید، فلسفهی توجه و اهتمام به سبک زندگی چیست و چگونه سبک زندگی مطلوب را به آن دست بیاوریم؟
تعریف و بررسی سبک زندگی انسان، بدون انسانشناسی فردی و اجتماعی محقق نمیشود و بدون خودشناسی اساساً هیچ بحثی قابل طرح و پژوهش نخواهد بود. وقتی ما خودشناسی را به خوبی انجام دادیم، آن زمان میتوانیم بفهمیم که چه نیازی به بحث سبک زندگی داریم؟ این نیاز در چه حدی خواهد بود و چه اهمیتی دارد و میتواند داشته باشد؟ پس از آن به سراغ منابع مفید برای دستیابی به سبک زندگی خواهیم رفت.
ما ترجیح میدهیم محور و منبع اصلیمان در بحث سبک زندگی، قرآن کریم باشد. چرا؟ چون قرآن کریم کتاب خدایی است که انسان را آفریده و وجودی که انسان را آفریده، بهتر میداند که چگونه او را خلق کرده است؟
خداوند در آیه «أَ لا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ» (الملک: 14)، انسان را به گونهای بسیار زیبا، دقیق و جامع معرفی کرده است. «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها» (الشمس: 7)؛ قسم به نفسی که خدا آن را آفرید، او را آراست، به او آراستگی داد و آن را متعادل کرد. «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها. فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» (الشمس: 7-8)؛ خداوند متعال به این نفس دو نیروی حرکتدهنده و بسیار قوی داد که انسان میتواند با این دو نیرو، خوب و بد خودش را بشناسد و از یکدیگر تشخیص دهد. «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»، مسیر انحرافی را به او نشان داد و مسیر تکامل را هم به او نشان داد.
یا در آیهی دیگر فرمود: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى» (الأعلی: 14)؛ رستگار شد آن کسی که خود را تزکیه نمود. تزکیه، به معنای تربیت و خود را در مسیر صحیح زندگی قرار دادن است. خداوند در ادامه، درباره مسیری که میخواهد انسان را به کمال برساند، میگوید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى. وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى. بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا. وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى» (الأعلی: 14-17). در این چند آیهی شریفه، قرآن کریم تمام آنچه را که انسان برای رسیدن به آن رستگاری است بیان کرده است.
قرآن کریم به روشهای گوناگونی بحث سبک زندگی را مطرح کرده است. یک روش خلاصهگویی و اجمال، و یک روش تفصیلی دارد. حتی قرآن در تفصیل هم مراتبی را برای بیان عرضه میکند. خداوند در آیات «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى. وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى. بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا. وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى»، بیان بسیار کوتاه و اجمالی از سبک زندگی ارائه کرده است؛ انسانی که میخواهد خودش را تربیت کند، باید به دو رکن اصلی وجودی خود، یعنی آغاز و فرجامش توجه کند. آغاز او از خدا و فرجام او به رهسپار شدن به حیات ابدی و آخرت میباشد. این انسان بدون شناخت مبدأ و منتهای خود نمیتواند مسیر زندگی را تشخیص دهد و حرکت کند. لذا فرمود: کسی رستگار میشود که بنای تزکیه داشته باشد، یعنی بنا داشته باشد که سبک زندگی صحیح را انتخاب کند. این یک مورد است.
خداوند در ادامه میفرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى». تزکّی کلیدواژهای است که ما را به سبک زندگی مطلوب هدایت میکند. اساساً تزکی به معنای تربیت نفس و تربیت همهجانبه و همهی ابعاد وجودی است. انسان به گونهای آراسته شود که عامل رشد خود را به ارمغان بیاورد.
«وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى»؛ کسی که میخواهد رستگار شود باید در زندگی بنا را بر تزکیهی نفس و آراستگی قرار دهد و این آراستگی زمانی نتیجه میدهد که با نام خدا همراه باشد. نام خدا را در آغاز حرکت تکاملی خودش داشته باشد که لازمهاش این است که به خدا توجه کند و از خداوند که منبع سرشار و نورآفرین و نوربخش برای زندگی است، استمداد کند.
اگر از خدا استمداد کرد، مهمترین عاملی که در توجه به خدا و داشتن یاد خدا میتواند به عنوان یک الگو و نماد عبودیت و بندگی برای خدا باشد، نماز است. لذا انسانی که به یاد خداست، باید در مسیری حرکت کند که در آن مسیر رکن اصلی زندگی و فعالیتهای او نماز باشد. نمازی که به تعبیر قرآن کریم «تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ» (العنکبوت: 45).
نماز همهی آسیبها را میزداید و از بین میبرد. چنین نمازی انسان را در طول مسیر حفظ میکند و به زندگی او شکل میبخشد. اوقات نماز مشخص است، پس این انسان در زندگی خود منظم میشود و مجبور است با محوریت نماز، بقیهی رفتارها و کردارهای خود را هماهنگ کند. پس نماز یک محور اصلی و بنیادین در شکلگیری سبک زندگی است.
پس قرآن کریم به ما انسانها مسیر و روش ورود به سبک زندگی مطلوب را ارائه میدهد و در حقیقت ماهیگیری را به ما یاد میدهد. البته قرآن جاهای دیگر ماهیهای خیلی خوبی هم در اختیار ما میگذارد که ما آنها را با طیب خاطر و با آرامش وجدان باید مورد بهرهبرداری قرار دهیم که سخن و بحث تفصیلی دارد.
در ادامه خداوند میفرماید: «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا». آسیبی که در این مسیر وجود دارد چیست؟ اگر ما در هر کاری آسیبشناسی داشته باشیم به راحتی میتوانیم آسیبزدایی کنیم و اگر آسیبشناسی نکنیم در آن مسیر ضرر خواهیم کرد و نمیتوانیم مسیر را تا انتها طی کنیم. برای اینکه بدانیم مهمترین آسیب زندگی ما چیست، اگر بنا شد خدامحور باشیم و خداخواه، خداگرا و خداگونه و با محوریت و برنامهی خدا زندگی کنیم، خداوند میفرماید آسیب اصلی و جدّی این است که انسانهایی که دورنگر نیستند و فقط جلوی پای خودشان را میبینند، به همین زندگی چند روزهی دنیا نگاه میکنند و این زندگی مادی محسوس و زودگذر را بر زندگی ابدی، پایدار و جاویدان ترجیح میدهند.
اینها معمولاً انسانهای کمظرفیتی هستند و میتوانیم بگوییم خرد آنها به حرکت درنیامده و نتوانستهاند میان بهرههای زودگذر و ناپایدار با بهرههای پایدار و ماندگار مقایسهای به وجود آورند و پایدار را انتخاب کنند و از ناپایدار چشمپوشی کنند. به همین دلیل خداوند میفرماید: «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا». اکثر مردم بر این هستند که زندگی مادی زودگذر دنیوی را ترجیح دهند و از زندگی ماندگار چشمپوشی میکنند. «وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى»؛ در حالی که زندگی آخرت آنجاست.
یعنی بعد از 50-60 یا 100 سال زندگی در دنیا، هزاران سال زندگی ابدی داریم و زندگی ابدی آنجا است. آدم عاقل همیشه آخر خط را میبیند. وقتی میبیند که آخر خط باید به آخرتی که بهتر و ماندگارتر است چشم بدوزد، در زندگی دنیوی بر اساس نتایجی که برای او مطلوب است برنامهریزی میکند. دقیقا همانند آدمی که میخواهد در کنکور شرکت کند و میخواهد نمرهی عالی بیاورد. این انسان شبها بیخوابی میکشد و مطالعهی فراوان میکند تا بتواند برای کسب نمرهی عالی، مقدمات علمی لازم را فراهم کند. یعنی نتیجهای که در کنکور خواهان آن است، به او میگوید که چگونه باید قبل از کنکور عمل کنی؟ در حقیقت کنکور اصلی ما در آخرت است.
بنابراین ما برای کنکور آخرت در دنیا چه کاری باید انجام دهیم؟ لذا قرآن میفرماید که اگر انسان دورنگر و عاقبتاندیش باشد، حتماً زندگی دنیوی و سبک زندگی او، شکلی میگیرد که او را به آخرت پایدار برساند. این پاسخ بسیار کوتاه و اجمالی از سورهی مبارکهی اعلی است. این سوره از سورههای آغازین عصر پیامبری پیامبر(ص) و عصر اعلام رسالت است. شاید هفتمین سوره به ترتیب نزول است که مسیر را برای انسان از آغاز تا فرجام ترسیم میکند.
پس اگر از ما سؤال شود که چرا سبک زندگی مهم است؟ باید بگوییم چون سبک زندگی در فرجام، نهایت کار و در رستگاری ما مهمترین و بیشترین تأثیر را دارد و میتواند داشته باشد. بنابراین ما باید با نگاه به آخرت و یا با عاقبتاندیشی در زندگی دنیوی، برنامهریزی کنیم.
حال، از کجا میتوانیم برنامهی خوب برای زندگی انتخاب کنیم؟ کسی که آغاز و فرجام هستی را میداند، آغاز و فرجام انسان را میداند، نسبت به تمام اجزای وجودی انسان احاطه دارد و نیازها و دردها و درمانهای او را در تمام ابعاد به خوبی میداند، برنامه خوب برای زندگی انسان ارائه داده است. مانند بیماری که نزد متخصصترین پزشک میرود، متخصصترین پزشک ما در زندگی، خود خدا است که دردهای ما را خوب تشخیص داده و تمام دردها و درمانها در قرآن بیان شده است. در نتیجه قرآن برنامهی کاملی مطرح کرده است؛ خداوند در سورهی مبارکهی مائده که آخرین سوره به ترتیب نزول است میفرماید: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً» (المائده: 3)؛ من دین و برنامهی کامل زندگی را برای شما به ارمغان آوردم، در اختیار شما قرار دادم و پیامبر اکرم(ص) مأمور ابلاغ این برنامهی کامل است. یعنی برنامهی کامل سبک زندگی مطلوب در تمام ابعاد وجودی فردی، خانوادگی و اجتماعی در قرآن وجود دارد.
در حقیقت شاهکار و اعجاز قرآن همین سبک زندگی است. امروزه، روز به روز دنیای علم و دانش به روی قرآن باز میشود و بشریت به عظمت و کمال قرآن در انتخاب و تعیین این نوع زندگی خداپسندانه میرسد. چهارده قرن قبل خاتم پیامبران، این نوید را داد و دنیا به سمت آن زندگی اجتماعی مطلوب و دولت عدل مهدوی(عج) در حال حرکت است تا آن سبک زندگی کامل و جامع را در سطح فرد و خانواده و جامعه پیاده کند.
ابنا: سبک زندگی اهل بیت(ع) چیست؟
سبک زندگی اهل بیتی(ع) در حقیقت همان سبک زندگی الهی است. چون قرائتهای گوناگون از قرآن و حتی از خدا که منبع اصلی این برنامهی سبک زندگی است وجود دارد. قرائتی که ما معتقدیم قرائت کامل، جامع و دقیق است، قرائت اهل بیت(ع) است؛ کسانی که قرآن در خانه و خانوادهی آنها فرود آمد، «اهل البيت ادرى بما في البيت». همهی مسلمین با همهی فِرَق و طوایف معتقدند که اهل بیت و خاندان رسالت صاحب قرآن هستند، قرآن را به خوبی فهمیده، تبیین کرده و به آن عمل کردهاند.
وقتی میگوییم سبک زندگی اهل بیتی(ع)، یعنی تمام روایات صحیحی که از اهل بیت(ع) به دست ما رسیده و سیرهی جامع اهل بیت(ع) در حقیقت پیاده کنندهی اصول قرآنی است. همانطور که پیامبر(ص) قرآن ناطق است، اهل بیت(ع) هم قرآن ناطق هستند که قرآن و سیرهی نبوی(ص) را در وجود خودشان به طور کامل تجلی بخشیدهاند. بنابراین سبک زندگی اهل بیتی(ع)، یعنی آنچه که اهل بیت(ع) برای فرد، خانواده و جامعه در نظر گرفتهاند، تبیین کردهاند و عمل کردهاند.
سبک زندگی اهلبیت(ع) یگانه برنامهی جامع سبک زندگی است که باید مورد توجه قرار گیرد و در طول تاریخ چهارده قرن که اسلام ظهور کرده، علمای بزرگ به سبک زندگی اهلبیت(ع) توجه کردهاند و در رسالههای عملیه، قوانینی که به زندگی انسان سبک میدهد و در کنار حیات مادی، حیات معنوی خاصی میدهد، همه را آوردهاند. چون اسلام نیازهای جسمی و روحی را به شیوه صحیح تأمین میکند. به همین دلیل در سبک زندگی اهل بیتی(ع) یک انسان کامل به عمل میآید و به تعبیر قرآن کریم، انسانی است که باتقواترین و کاملترین مراحل رشد و بالندگی را به طور پیوسته تداوم میدهد و تا لحظات آخر زندگی از این سبک زندگی مطلوب فاصله نمیگیرد.
ابنا: سبک زندگی اهل بیتی(ع) چه ویژگیهایی دارد؟
سبک زندگی اهل بیتی(ع) یک سبک زندگی جامع است، و جامعنگری قرآن در حدیث و رفتار و سیرهی اهل بیت(ع) هم مطرح است. چون اگر انسان بخواهد فقط در یک بُعد وجودی حرکت کند و بقیهی ابعاد را مهمل بگذارد و مورد توجه قرار ندهد، تکبُعدی بار میآید و انسان یک بُعدی، انسان ناقصی است.
امتیاز بعدی سبک زندگی اهل بیتی(ع) این است که وقتی ما تجربیات بزرگان خودمان که موفق بودهاند، تاریخ از آنها به خوبی یاد میکند و آنها را الگو میداند و الگو قرار میدهد، را نگاه میکنیم به جایگاه سبک زندگی اهل بیت(ع) پی میبریم. زندگی امام حسین(ع) به عنوان اسطورهی الهی در تاریخ مطرح است و زندگی تمام کسانی که اهل بیتشناس و امام حسینشناس شدند، متحول شد و متحول میشود. چنین سبک زندگی مقتدرانه از لحاظ غنی بودن، جامع بودن و سالم بودن به دور از خار و خاشاک و به دور از هر گونه آلودگی جسمی، روحی، رفتاری، کرداری و اعتقادی است و سبک زندگی خاص خود را به منصهی ظهور درآورده و درمیآورد.
ابنا: آیا در سبک زندگی اهلبیت(ع)، منطقة الفراق یا منطقة الفراقهایی وجود دارد تا بتوانیم به سبکهای زندگی دیگر رجوع کنیم؟
همانطور که پیامبر(ص) فرمودند: «ما مِن شَيءٍ يُقَرِّبُكُم مِنَ الجَنَّةِ و يُباعِدُكُم مِنَ النّارِ إلاّ و قَد أمَرتُكُم بِهِ، و ما مِن شَيءٍ يُقَرِّبُكُم مِنَ النّارِ و يُباعِدُكُم مِنَ الجَنَّةِ إلاّ و قَد نَهَيتُكُم عَنهُ»، اهل بیت(ع) تمام عناصر و عواملی که انسان را بهشتی کند و به خدا برساند، را بیان کردهاند و تمام چیزهایی که انسان را از خدا دور و دوزخی کند، همه را بیان کردهاند. لذا چیزی فروگذار نکردهاند تا برای کسی جای خالی بماند. اگر منطقة الفراقی وجود دارد، در دایرهی مباحات، مکروهات و مستحبات است که انسان با اولویتبندی و با توجه به شرایط جدیدی که در زندگیها برای انسانها پیش میآید، عمل میکند. حتی در واجبات هم اهم و مهم داریم، یعنی قاعدهی اولویتبندی و اهم و مهم قرار داده شده است. لذا ما هیچگاه نمیبینیم انسانی که بر اساس سبک زندگی اهل بیتی(ع) حرکت میکند، ناکام باشد و احساس درماندگی کند. قرآن کریم در آیهی مبارکهی «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ»، ابتدا فرمود که ما برای شما در مورد غذای حلال برنامه دادیم، چیزهایی که برای شما حرام هستند را بیان کردیم و مابقی حلال است. حرامها را بیان کرده است: «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ» (المائده: 3). بعد میفرماید ما دین شما را کامل کردیم. بعد از آن آمده است: «فَمَنِ اضْطُرَّ في مَخْمَصَةٍ» (المائده: 3)؛ ما برای ضرورتها و تنگناها هم برای شما راهحلهایی قرار دادیم.
پس بدانید اگر ما دین کامل را به شما دادیم، در این دین چیزی را فروگذار نکرده و از صفر تا صد زندگی شما را پر کرده و برنامه داده است. از جایگاه سیاسی و زندگی سیاسی – اجتماعیتان، رهبری که باید در رأس جامعه قرار گیرد و جامعه را مدیریت کند، تا سادهترین چیزهایی که در زندگی فکر میکنید در دین آمده است؛ حتی استحباب ناخن گرفتن که در چه روزهایی باشد، نحوهی ورود به مسجد و خروج از آن و یا رفتن برای طهارت چگونه باشد، را اسلام و زندگی اهل بیتی(ع) بیان کرده است. چرا؟ چون میخواهد انسان را به خدا وصل کند و خداوند تمام ابعاد وجودی انسان را پر کند تا اینکه انسان به سمت کمال مطلق حرکت کند.
ابنا: از دیدگاه حضرتعالی، با چه شیوهها و ابزارهایی میتوانیم سبک زندگی اسلامی را در جامعه ترویج کنیم؟
نوع بیان و تفهیم مطالب به جویندگان و پویندگان این مسیر در رسالههای عملیه باید همیشه به تناسب تحولات فرهنگی جامعه باشد، لذا ما میتوانیم سبک زندگی عامی برای تمام طبقات تعریف کنیم و برای هر صنف و طبقهای، سبک زندگی به صورت خاص تعریف کنیم؛ سبک زندگی متناسب با شغلی که در زندگی انتخاب کرده است و متناسب با مسیری که میخواهد در زندگی اقتصادی یا مادی داشته باشد، حتی در هر منطقهی جغرافیایی که زندگی میکند و فرهنگهای دیگر هم حضور دارند، چگونه باید در آنجا زندگی کند و سبک زندگی مطلوب در آن شرایط چیست. متخصصین سبک زندگی باید اینها را به رشتهی تحریر درآورند. برای نمونه در پژوهشکدهی موضوعشناسی، کتابهای زیاد و خوبی برای اصناف مختلف تألیف میشود تا افراد بتواند در صنف خاص خود به گونهای عمل کنند تا تمام خواستههای قرآن که در تکامل زندگی انسانی تعبیه و بیان شده، مراعات شود. به این ترتیب ما میتوانیم برنامهی عامی از قرآن برای تمام انسانها داشته باشیم و برنامهی تفصیلی متناسب با شرایط مختلف زمانی، مکانی و تحولاتی که در زندگی پیش میآید، مدنظر قرار دهیم تا قواعد عامی در دست یک انسان مؤمن باشد و بداند افراط و تفریط در مسائل مختلف چیست و اولویتها چه چیزهایی هستند؟ برای نمونه انسان در مسائلی مثل تغذیه، مدیریت محیط زیست، فرزندآوری، تشکیل خانواده، انتخاب شغل، دفاع از میهن، دفاع از نفس، مبارزه با جریانهای انحرافی چگونه باید عمل کند. همهی اینها به صورت ریز نیاز به تبیین دارد و یک رسالهی عملیهی جامع دایرة المعارفی مورد نیاز است تا بتواند همه مسائل را برای تمام اقشار بیان کند.
ابنا: به عنوان آخرین سؤال، مضرات و خطرات سبک زندگی غربی بر جامعهی اسلامی و جامعهی ایران را بفرمایید.
متأسفانه با اینکه ادعا میشود اکثر غربیها مسیحی یا تابع ادیان آسمانی دیگر هستند، اما اینها زمانی میتواند مفید باشد که واقعاً دینی که حضرت مسیح(ع) آورده، باشد؛ یعنی خداوند در آن دین حضور داشته باشد. متأسفانه زندگی غربی یک زندگی اومانیستی و به دور از خدا و خداگریز است. وقتی انسان خداگریز شد، مصداق آیه «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا» میشود و معیارِ همه چیز مادی خواهد بود. در زندگی مادی زودگذر، شاهد تقلب، دروغ گفتن، ستمگری و از بین بردن حقوق طبیعی انسانها هستیم. در جریان غزه، غرب خودش را به خوبی نشان داد که چه قدر عاجز است به گونهای که ابتداییترین حقوق انسانها را نمیتواند مراعات کند و یا نمیخواهد مراعات کند؛ در حقیقت انسانیت را به تباهی میبرد. خود غربیها هم به اینجا رسیدهاند که آخر خط آنها نابودی این تمدن است.
ابنا: از اینکه وقت ارزشمند خود را در اختیار ما گذاشتید، از شما قدردانی میکنم.
نظرات