استاد سید منذر حکیم در جلسه سوم از دوره منهاج که به همت دبیرخانه علوم انسانی اسلامی مفتاح برگزار شد، چنین اظهار داشتند: پیش نیازهای فقه نظام/ روش تحصیل طلبه/ تحول حوزه این سؤال جدی است که شهید صدر در بحث نظام، پنجاه سال پیش اقتصادنا را نوشت، پس چرا حوزههای علمیه در این پنجاه […]
استاد سید منذر حکیم در جلسه سوم از دوره منهاج که به همت دبیرخانه علوم انسانی اسلامی مفتاح برگزار شد، چنین اظهار داشتند:
پیش نیازهای فقه نظام/ روش تحصیل طلبه/ تحول حوزه
این سؤال جدی است که شهید صدر در بحث نظام، پنجاه سال پیش اقتصادنا را نوشت، پس چرا حوزههای علمیه در این پنجاه سال حرکتی نکرد؟ این عدم حرکت معلول چه عللی است. دو تا مشکل وجود دارد: مشکل اصلی به نظام آموزشی بر میگردد. طلبه از ابتدا با فقه نظام آشنا نمیشود. در استنباط هم این مشکل وجود دارد که طلبه ابتدا مقدمات را طی میکند و بعد در خارج به او گفته میشود اجتهاد چیست. اجتهاد را حتی در مقدمات برای او تعریف نمیکنند، در حالی که شهید صدر در بحث حلقات اولین کاری که کرده اجتهاد را تعریف کرده است. چون قصد داریم برای اجتهاد حرکت کنیم، پس باید حداقل بدانیم اجتهاد چیست. پس اولین مشکل این است که در نظام آموزشی، بحث فقه نظام را تعبیه نشده است تا یک تصور ابتدایی به طلبه داده شود و برای او انگیزه بوجود بیاید، و بعد به او نمونه هایی از این فقه نظام را در حد تصور نشان داده شود تا در مرحلهی بالاتر به دنبال تصدیق و در خارج به دنبال نوآوری باشد.
مشکل دوم این است که نظام آموزشی هم اگر این چنین باشد باز مشکل حل نمیشود و فقط ذهن را آماده میکند. طلبه نیاز دارد به صبر در کنار علم. در روایات هم آمده است: علمٌ معه حلم. خیلی روی آن تأکید شده است. کسی که میخواهد طلب علم کند، باید بردبار باشد. چرا، قرین علم باید بردباری باشد؟ شاید یک جهتش این است که ثمردهی علم نیاز به صبر دارد. رسیدن به علم نیاز به ظرفیت دارد و عجلهای نیست. کار پژوهش نیاز به صبر دارد. این پژوهش از خلاصه کردن کتاب شروع میشود تا تولید علم. در حوزه خیلی دیر به طلبه پژوهشگری و روش حل مسأله تعلیم داده میشود.
طلبه باید «اقتصادنا»ی شهید صدر را برای فهم مطالعه کند تا از این مدل بتواند در حل مسائل از این روش کپی برداری کند. پس بعد از مطالعهی این کتاب باید به روش آن تسلط داشته باشد. طلبه باید تاریخ اصول(المعالم الجدیده) شهید صدر را بخواند تا روش شهید صدر را در این کتاب بدست آورد. نگاه جامع و داشتن روش به شما کمک می کند. اصول فقه نظام باید ایجاد شود.
نظام جامع مانع از ظلم میشود
اگر نوع نگاه منظومهای باشد یعنی یک نظام جامع وجود داشته باشد و هر بحثی یا فرعی در چارچوب آن نظام جامع نگاه شود، آنوقت نگاه به آن مسأله خیلی متفاوت میشود. مجموعهی پشتوانهها و مبانی نظام جامع به علاوهی خطوط قرمزی که در آن نظام جامع است نمیگذارد در این نظام جامع ظلمی شود؛ «وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا؛ پروردگار تو به هيچ كس ستم روا نمى دارد»[1]. پس هر جا که ظلم میشد، علامت سؤالی بوجود میآید که چرا ظلم میشود و منشأ آن چیست. باید جلوی این منشأ ظلم گرفته شود. لذا یک فتوایی داده نمیشود که در این فتوا ظلم بوجود بیاید. مثال: کسی هفتاد سال پیش ازدواج کرده و مهریه زنش دو هزار تومان بوده، بخواهد این مهریه را در زمان کنونی بدهد، چه میزان باید پرداخت کند؟ وجدان شخص او را تنبیه میدهد که دو هزار تومان در زمان کنونی ارزشی ندارد. پس نیاز به نظام جامع است. شهید صدر نکتهی جالبی دارد که میگوید وقتی وجدان شخص قبول نمیکند پس یک منبهی او را تنبه میدهد که کار او مشکل دارد. بنابراین در روش استنباط مشکل وجود دارد که به ظاهر راه درستی میروی اما بیراهه است. «بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ؛ بلكه انسان خودش از وضع خود آگاه است»[2] وجدان و عقل درون را به انسان داده شده است که محک کارهایی را که میکند، محک بزند. پس ظاهر دلیل میگوید این مهریه اشکال ندارد ولی وقتی وجدان مسیری را که برای استنباط طی میکنی نپذیرفت، مسیر مشکل داری است.
[1] سوره الکهف، آیه 49
[2] سوره القیامة، آیه 14
نظرات