مصاحبه مهدی ابراهیم زاده از طرف بخش شبکه تحلیلی نخبگان پایگاه اینترنتی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای چرا «پیشوایان هدایت» خواندنی است؟ برای پرسیدن از ابعاد و جوانب موسوعهی ۱۴ جلدی «پیشوایان هدایت»، با نویسندهی ارشد این کتاب گفتوگو کردیم؛ حجتالاسلام سید مُنذر حکیم، مدیر کل پژوهش مجمع جهانی اهل بیت علیهمالسلام و استاد […]
مصاحبه مهدی ابراهیم زاده از طرف بخش شبکه تحلیلی نخبگان پایگاه اینترنتی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
چرا «پیشوایان هدایت» خواندنی است؟
چه شد که سراغ تألیف این کتاب رفتید؟
این سؤال دو بخش دارد؛ یک بخش اینکه چگونه مجمع جهانی اهل بیت علیهمالسلام سراغ این کار آمد؟ یک بخش دیگر اینکه چگونه این قرعه به نام این حقیر درآمد؟ در حقیقت سه جریان در یک جا با هم تلاقی پیدا کردند؛ یکی سابقهی مطالعات و کارهای تحقیقاتی بنده در تفسیر قرآن و تاریخ بود. دوم کار مقدماتی مشابهی بود که قبل از کار با مجمع جهانی اهل بیت علیهمالسلام برای «مجمع فکر اسلامی» در زمینهی تدوین فهرستی از مهمترین سرفصلهای زندگی ائمهی معصومین انجام داده بودیم. سوم هم پیشنهاد مجمع جهانی اهل بیت علیهمالسلام و تصمیم مدیریت وقت آن در سال ۱۳۷۵ که از ما خواستند در مدت کوتاهی با استفاده از منابع موجود، برای هر معصوم یک عنوان کتاب در قالب یک مجموعهی ۱۴ جلدی تهیه کنیم.
معمولاً کارهای جدید پژوهشی در پاسخ به یک نیاز و خلأ شکل میگیرد. در زمینهی سیرهی اهل بیت علیهمالسلام چه خلأیی وجود داشت که باعث شد این کار شکل بگیرد؟
کتابهایی که قبلاً در زمینهی سیرهی اهل بیت علیهمالسلام نوشته شده بود، معمولاً این مشکل را داشتند که راجع به امیرالمؤمنین، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین علیهمالسلام مفصل بحث میکردند، اما وقتی به بقیهی ائمه میرسیدند، بیش از چند صفحه مطلب نداشتند. مثلاً بهترینش کتاب ۱۴ جلدی «سیرهی پیشوایان» است که برخی از مجلدات آن مفصل و به لحاظ نگارش پختهتر است و برخی هم کمی مختصرتر.
همچنین قبل از کاری که ما انجام دادیم، مجموعهی «ستارگان درخشان» وجود داشت. در این مجموعهها معمولاً به سیرهی اهل بیت علیهمالسلام نگاه نظاممند نمیشد و آن انسان ۲۵۰ ساله را شما در این آثار نمیدیدید. در آن کتابها این دقیقاً روشن نمیشد که اهل بیت علیهمالسلام همه نور واحد هستند و اگر در تاریخ، هرکدام از اهل بیت علیهمالسلام جای آن دیگری قرار میگرفت، دقیقاً همان نقش را ایفا میکرد.
ظاهراً جنابعالی در نگاه به تاریخ اهل بیت علیهمالسلام در این مجموعه تحت تأثیر آراء شهید صدر بودهاید و بر اساس نگاه ایشان به وجود مقاطعی در تاریخ زندگی اهلبیت علیهمالسلام نظر دارید. لطفاً در این باره توضیح دهید.
بر اساس اینکه هدف اصلی «هدایت» در حرکت انبیا و ائمه علیهمالسلام خطی واحد است، این خط باید در شرایط گوناگون تاریخی تحقق پیدا کند. یکی از مسائل در این زمینه آن است که در عصر هر امامی چه نیازهای فرهنگی، اجتماعی، دینی، سیاسی و تربیتی بوده که امام به عنوان هادی مردم باید به آنها پاسخ میدادند؟
مسألهی بعدی، تقسیم تاریخ اهل بیت علیهمالسلام تا قبل از غیبت به سه دوره تاریخی است. در نگاه شهید صدر در این سیر تاریخی و در مقطع اول، عمق آن انحرافی که پس از پیامبر به وجود آمد، برای مردم روشن نبود. اهل بیت علیهمالسلام سعی کردند نشان بدهند که یک انحراف ریشهای و عمیق به وجود آمده است. کار اهل بیت علیهمالسلام در مقطع اول این بود که مردم را برای فهم این معنی آمادهکنند. اینجا از این بحث میشود که با شهادت امام حسین علیهالسلام و جریان هجرت امام زینالعابدین علیهالسلام به کوفه و شام و نقشی که ایفا کردند، چه تحولی ایجاد شد در آن برهه تاریخی که مرجعیت به اهل بیت علیهمالسلام برگشت؟
با حضور امام سجاد، امام باقر و امام صادق علیهمالسلام بنای تشیعی که پیامبر و امیرالمؤمنین علیهماالسلام پایهگذاری کرده بودند باید مستحکم میشد. لذا یک حرکت علمی بسیار مفصلی از امام سجاد علیهالسلام شروع میشود و میبینید که این دوران شکوفایی علمی و مرجعیت علمی اهل بیت علیهمالسلام است. لذا عملاً در درون جامعهی اسلامی یک جامعهی خاصی شکل میگیرد که در عین حفظ روابط با مسلمین، نسبت به حکام و خط ظالمانهی حکومت موضعگیری میکنند تا خط مبارزه با انحراف و آن روحیهی شهادتطلبی زنده بماند.
دوران امام جواد، امام هادی و امام عسکری علیهمالسلام نیز به همین صورت بود. دیگر کار به جایی میرسد که باید امام علیهالسلام غایب میشد. یعنی امام دیگر نمیتوانست حضور داشته باشد و این پایان دورهی سوم است. دورهی چهارم هم میشود دوران غیبت. در کتاب سعی شده که این دورهها بر مبنای آن خط واحد و به صورت تفکیکشده تبیین شود تا خواننده سرگردان نشود و آن نگاه کلان را از زندگی اهلبیت علیهمالسلام دریافت کند.
ایدهی اولیهی کار از شما بود یا از طرف مجمع؟
قبل از اینکه این کار را قبول کنم، شاید حدود ۱۰ سال بود که مشغول کار تاریخ بودم. در آن ۱۰ سال ما همهی انواع کار تاریخی را در تدریس و در دانشگاه تجربه کردیم. در هر ترمی یک طرح را برای آموزش تاریخ آزمایش میکردیم و از نتایجش برای ترم بعد استفاده میبردیم. تا رسیدیم به این مطلب که برای فهم تاریخ و برای فرهنگگستری تاریخ باید به قرآن کریم روی بیاوریم. قرآن در این زمینهی مواجهه با تاریخ دست ما را میگیرد، به ما روش میدهد و همین روش را ما باید در سیرهی انبیاء و معصومین علیهمالسلام پیاده کنیم و پی بگیریم. در این جهت، قرآن کریم در مورد اهل بیت علیهمالسلام و آیندهی جهان بشریت نیز خطوطی را ترسیم کرده و رهنمودهایی را داده است که در تدوین تاریخ و بهویژه تاریخ اهل بیت علیهمالسلام باید مورد توجه قرارگیرد.
ما در جلسهای در حضور رهبر معظم انقلاب خلاصهای از این روش را ارائه کردیم و ایشان فرمودند: برای تألیف کتب تاریخ در دانشگاهها با نهاد مربوطه همکاری کنیم. این قضیه همزمان شد با حضور حجتالاسلاموالمسلمین اسلامی در معاونت مجمع جهانی اهل بیت علیهمالسلام. ایشان این ایده را مطرح کردند که در ۱۴ جلد یکسان -حتی از لحاظ قطع و تعداد صفحات- بتوانیم اهل بیت علیهمالسلام را معرفی کنیم و اصرار داشتند که بنده این کار را انجام بدهم.
این مجموعه در چه مدتی تألیف شد؟
در طرح اولیهی موضوع از طرف مجمع، آنها میخواستند طی ۱۳ ماه، ۱۴ جلد کتاب تألیف شود! یعنی مثلاً بهمنماه سال ۱۳۷۵ بود و آنها تأکید داشتند تا پایان سال ۱۳۷۶ ما این ۱۴ جلد را تحویل بدهیم! ظاهراً برخی محدودیتهای اجرایی نظیر برگشت بودجه و … در این فوریت مؤثر بود. گفتیم این کار نشدنی است. ما میگفتیم برای اینکار نیرو میخواهیم و امکانات باید آماده شود. چندین نویسنده باید آماده شوند. اینها باید همفکر و همخط بشوند. قلمهایشان باید به هم نزدیک شود. حداقل شش ماه وقت لازم است تا مقدمات کار آماده شود. ولی چون سابقههای کاری از قبل فراهم بود و تعدادی از دوستان را ما در عرصهی تاریخ مشغول کرده بودیم و زمینههای خوبی فراهم بود، دیگر ما به این دوستان متوسل شدیم که بیایند دست به قلم شوند. نهایتاً هم کار بین سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹ با تمام فراز و نشیبهایش اجرا شد و سرانجام در سال ۱۳۸۱ نخستین چاپ نسخهی عربی آن انتشار یافت.
آیا برای ترجمهی فارسی کار هم همین مراحل و حساسیتها وجود داشت؟
در ترجمهی آقای جلالی که پنج جلد اول را ترجمه کردهاند، چون در طول ترجمه بیشتر با بنده ارتباط داشتند و موارد مبهم را سؤال میکردند، آسیب خیلی کمتر است. بهخصوص نسبت به مواردی که ادبیاتش عربی جدید است و گاهی مترجمان در این زمینه نیاز به کار بیشتری داشتند. با این حال بنده اصرار داشتم ترجمهها یکنواخت باشد که در هر صورت این نشد. یعنی بدون نظارت ما ترجمه و چاپ شد که به نظر میرسد باید در آینده نسبت به آن تجدید نظر شود. مختصرگویی و خلاصهگویی همراه با دقت در تعابیر -که جزو مشخصههای متن اصلی است- در ترجمهی همهی قسمتها مشاهده نمیشود.
همانطور که اشاره کردید، این نوع کار گروهی حتماً مشکلاتی هم دارد. مهمترین مشکلات مسیر تألیف این مجموعه چه بود؟
یکی اینکه افراد یکنواخت نبودند؛ فهمشان، تحلیلشان و قدرت نوشتنشان. دوم اینکه بعضاً افراد نمیتوانستند جای خالیها را بر اساس طرح کلی و فهرست اولیهای که ما بر اساس مدل شهید صدر تنظیم کرده بودیم، پُر کنند. برای رفع این نقص، ما مجموعهکتابهایی را آماده کرده بودیم و شرط گذاشته بودیم که هر کس میخواهد بیاید کمک، باید آنها را بخواند و وقتی خواند، بیاید بهصورت آزمایشی یک بخشی را بنویسد.
یکی دیگر از مشکلات این بود که پیامبری که مثلاً ۲۳ سال تلاش داشتند، با مثلاً امام حسن عسکری علیهالسلام که شش سال امامت داشتند، چگونه به هر دو در یک حجم ۲۵۰ صفحهای بپردازیم. معضل دیگر این بود که از چه سیاست و ایدهای استفاده کنیم که دچار افراط و تفریط نشویم و احیاناً حرف اختلافبرانگیز و مطالب شاذّ و نامناسبی در مجموعه وارد نشود. مهیا کردن گروهی از افراد که در عین آشنایی با متون و روش تحقیق، قدرت تحلیل، بینش اجتماعی و دید سیاسی داشته باشند نیز مشکلی دیگر بود.
مسألهی بعدی، بُعد نگارش و ادبیات کسانی بود که در این مجموعه قلم میزدند. خب به جهت برنامهی مجمع و طرح اولیهی کار، قرار بود اصل مجموعه به عربی تألیف شود و ما خیلی جاها آن متون فارسی را که میخواستیم استفاده کنیم، عربیاش را نداشتیم. نظرات و دیدگاههای افرادی مثل علامه طباطبایی، شهید مطهری و حضرت آیتالله خامنهای برای ما مهم بود و مشکلات فراوانی داشتیم در فراهمکردن این متون.
مخاطب این مجموعه چه کسانی هستند؟
مخاطبان ما عموم مردم هستند؛ از سطح تحصیلات دبیرستان به بالا. الان خطبا، فرهیختگان و عموم مردم از متن اصلی عربی استفاده میکنند. سعی شده تا تحلیلهای ارائهشده در این مجموعه، تحلیلهای منطقی مطابق با آموزههای جامعهشناسی و روانشناسی متعارف و قابل قبول و فهم باشد که این هم البته از ویژگیهای شهید صدر است. ایشان تحلیلهایی ارائه میدهد که قابل فهم و مطابق با واقعیت باشد؛ ذهنی نباشد، غیبی محض نباشد، حسی باشد و قابل لمس باشد.
تنظیم مجلدات مختلف در عین اینکه مشابهتهایی دارد، تفاوتهای مهمی نیز در انتخاب سرفصلها و چینش مطالب برای معصومان مختلف دارد. روال شما برای تنظیم و ارائهی مطالب چگونه بوده است؟
ما در هر جلدی در واقع یک حالت پلکانی داریم. یعنی یک مقدمهای دارد که خلاصه و عصارهی کل مباحث کتاب است. بعد اگر فصل بعدی را بخواند، با حجم دوبرابر و با اطلاعات جدیدی روبهرو میشود که جذب میشود به فصل سوم. فصل سوم دیگر وارد زندگی امام علیهالسلام و سیرهی او میشود و آماده میشود برای اینکه در زندگی آن امام تعمق بیشتر کند. از بدو تولد شروع میکند با این امام حرکت میکند تا برسد به دوران امامت، تحولات و دیگر مسائلی مثل اینکه این امام در مسیر امامان قبلی چه نقشی داشته و چه کارهایی کرده است. سپس در حد فرصتی که داشتهایم، سعی کردهایم این نگاه را بدهیم به خواننده که امام علیهالسلام را خدا او انتخاب فرموده، و هم لیاقتها و شایستگیهای خود آن امام بوده که او را برای امامت انتخاب کردهاند و هم اینکه امام قبل از او چگونه آمادهسازی میکند صحنه را برای حضور امام بعد از خودش و خلافت و جانشینی یک مسیر منطقی و طبیعی را طی کرده است.
در تحلیلها سعی شده که مسائل غیبی دور از ذهن و خیلی سخت آورده نشود. حتی معجزات و کراماتی که میآید، چیزی نباشد که پذیرشش برای ذهن مشکل باشد؛ بلکه مطلبی باشد که زندگیساز باشد و الگوی زندگی ارائه بدهد به افراد. هم امامت آن امام تعمیق شود برای مخاطب و هم سیرهی آن امام، و انسان احساس کند از بدو تولد تا شهادت آن امام در کنار ایشان دارد حرکت میکند.
نظرات